مسئله تنهایی هنوز برای افراد بسیار زیادی یک تراژدی محسوب می شود. حتی افرادی که در رابطه هستند در زمانهایی که توجه کمتری از طرف مقابل خود دریافت می کنند به شدت بهم می ریزند و از اینکه پارتنر آنها، زمان و انرژی خود را در جای دیگری هزینه می کند بسیار رنج می برند. وقتی از آنها می پرسی چرا این موضوع تا این حد برایشان زجر آور است! می گویند، خب اگر می خواستم تنها باشم، چرا باید او را به عنوان پارتنر انتخاب می کردم! وقتی بیشتر وقت خود را به کار می گذراند و یا باشگاه و ورزش و کوه و دوستانش را به من ترجیح می دهد چرا باید اصلا در رابطه با او بمانم! در غالب اوقات این روابط به دلایل فوق خاتمه می یابد و اگر هم بنا به هر دلیلی ادامه یابد با خشم درونی، ترس و عصبانیت همیشگی همراه است.
واگویه های ذهنی در سر فرد، غوغا می کند و تمام ذهن و بدن او را آلوده به افکار منفی می کند و آنقدر پیش می رود که تمام انرژی درونش را تخلیه می کند.
-فکر کنم از من خوشش نمی آید !
-شاید سرش جای دیگری گرم است و تمام اینها را بهانه کرده تا خودش را توجیه کند !
-فکر کنم اونقدر که باید بهش محبت نکردم!
باید عشق بیشتری در رابطه می گذاشتم، همه رابطه هام همینطوری گند میخوره و به پایان میرسه !
ای بابا ولش کن، اصلا اون کیه که بخواد با من چنین رفتاری بکنه ! من خیلی هم خوب و عالی هستم. قطعا اون لیاقت من را نداشته !
این جنگ درونی ساعتها ادامه دارد و تا جایی پیش میرود که افراد را به خشم ، نفرت و عصباینت از طرف مقابل می کشاند. عدم دریافت توجه، گاهی برای ما بسیار سخت و غیر قابل تحمل است. مسئله گرفتن توجه و نوازش در رابطه ( به دلایل لایف اسکریپت ) برای غالب افراد مهم و حیاتی است و عدم دریافت توجه، فرد را تا مرحله انزجار شدید از خود و طرف مقابل می کشاند. و به محض اینکه توجه طرف مقابل از رابطه عاطفی برداشته می شود و فرد بنا به هر دلیلی می خواهد وقتش را به خودش، اهدافش و اولویت هایش اختصاص دهد، احساس غیر خوب درونی در او بالا می زند.
توجه و درک متقابل در ارتباط
شاید این استدلال درست است، خب که چه ! رابطه باید قوام داشته باشد، دو طرف باید مدام حال همدیگر را بپرسند ، در دسترس باشند، پیام ارسال کنند و تلفنی با هم در ارتباط باشند و اصل رابطه در دیدار حضوری است . اگر طرف مقابل وقتش را به کار ، باشگاه ، دیدن سریال و دوستانش بگذراند پس چه رابطه ای ! همان بهتر که نباشد ! تنها که باشی حداقل اینهمه زجر نمی کشی !
بله درست می گویی رابطه برای پایداری نیاز به توجه و درک متقابل دارد ولی باید از خودمان بپرسیم چرا ما هر سری با چنین رابطه هایی روبرو می شویم و آنقدر که باید به ما عشق و توجه داده نمی شود !
رابطه به منظور شاد یا خشنود کردن شما نیست
اول از همه باید بدانید رابطه به منظور شاد یا خشنود کردن شما نیست، اگر همچنان در روابط به دنبال نجات و خوشبختی باشید بارها و بارها مایوس خواهید شد. اما اگر بپذیرید که هدف از رابطه آگاه شدن است نه شاد شدن، آنگاه خود را با آگاهی والاتری که می خواهد در جهان زاده شود هماهنگ می کنید. هر رابطه ای که شما در آن وارد می شوید چه آن را دوست داشته باشید یا نه! چیزی در درونتان را به شما نشان می دهد. مگر نه اینکه جهان آینه تمام نمای درون ماست ! پس باید از خود بپرسیم در درونمان چه می گذرد، که در بیرون اینهمه ناهماهنگی دریافت می کنیم !
از خودتان بپرسید چرا انتظار دارید تمام حس خوب خواستنی و دوست داشتنی بودن را، طرف مقابل به شما بدهد ! مگر وظیفه اوست که به طور مداوم شما را به خاطر خلاهای درونی تان سیراب کند و به طور مداوم به شما توجه کند تا احساس غیر خوب درونی تان بالا نزند!
چرا به محض اینکه طرف مقابل نگاه ، توجه و تمرکزش را از روی شما برمی دارد از خودتان و اغلب از او متنفر می شوید!
این جمله آشنا نیست ؟!
من از تو متنفرم که با من چنین رفتاری داری ، و از خودم هم دلخورم که در رابطه با توئی قرار گرفتم که لیاقت من را نداشتی !
در این حالت با خودتان (اغلب در ذهن ناخودآگاهتان ) تکرار می کنید که من خوبم، تو بدی.
من لایق بهتر از تو هستم آن وقت تو به خودت اجازه می دهی اینگونه با من رفتار کنی! البته در لایه های زیرین این من خوبم، یک من بدم عمیق قرار دارد. درست است که در لایه های سطحی خودتان را خوب می دانید و مستحق بهترین ها ، ولی در واقع در اعماق ناخودآگاه شما حس عمیقی از تنفر به خودتان غلیان می کند. در واقع شما در وضعیت دو قرار دارید یعنی شما در وضعیت من بدم ، تو بدی قرار دارید.
اول از همه در قلب تان از طرف مقابلتان تشکر کنید که باردیگر شما را به خودتان نشان داد. به شما نشان داد که در احساس غیرخوب درونی غوطه ور هستید. ما هیچوقت قادر به دیدن خودمان نیستیم ، تنها حالتی که می توانیم خود واقعی مان را به نظاره بنشینم در رابطه است، رابطه هایی که به دلخوری و انزجار منتهی می شوند چیزی در درون خودمان را به ما نشان می دهند.
هر وقت یک ناهماهنگی در رابطه من را بهم می ریزد کمی تامل می کنم، تا آن را در خودم جستجو کنم، هر ناهماهنگی می تواند به دو دلیل باشد یا اینکه سایه ای در نیمه تاریک وجود خودم هست که مانند آینه به من نشان داده می شود و یا اینکه آن ویژگی منفی ممکن است در وجود خودم نباشد ولی الگوی آن در پیش نویس زندگیم ثبت شده باشد و به دلیل اینکه آن الگوی ذهنی هنوز در ذهن ناخودآگاه من وجود دارد، آن ناهماهنگی را در اکنون و اینجا تجربه می کنم .
طبق تحقیقات عصب شناسی به ازای هر فردی که در زندگی ما وجود دارد یک مسیر عصبی در مغز ما سیم کشی شده است و به واسطه نورون هایی که مدام روشن می شوند این افراد را به زندگی خود جذب یا فراخوانی می کنیم.
بوئن رواندرمانگر خانواده می گوید، انسانها با تمایز یافتگی یکسان وارد ارتباط می شوند و این بدان معناست که اگر در یک رابطه ، فردی مشکل روانی داشته باشد طرف مقابل هم از این قاعده مستثنی نیست ولی ممکن است اختلالات رفتاری یکی به وضوح دیده شود و نقش ستمگر را در رابطه بازی کند و اختلالات رفتاری دیگری به هر دلیلی در رابطه پنهان بماند و در نقش قربانی، مظلوم نمایی کند.
این اصل مهم را به خاطر بسپاریم، اگر ما در رابطه ای هستیم که طرف مقابل را از هر جهتی مناسب و شایسته نمی دانیم ولی در آن رابطه قرار گرفته ایم، باید به قطعیت بدانیم که ما در بخشی از بازیهای روابط انسانی گیر کرده ایم.
خیلی از افراد همین اصل ساده را نمی پذیرند و با تمام وجود می خواهند به همه دنیا ثابت کنند که من خوبم ، تو بدی . البته فقط برای افرادی که این قاعده را می پذیرند تغییر ممکن است. این افراد با تمام وجود نه بر زبان بلکه قلبا از طرف مقابل خود تشکر می کنند که ضعف های درونی آنها را چون آینه نشان شان می دهد .
چقدر از تو ممنونم که آینه من شدی تا خودم را ببینم، چقدر عالی است که تمام زنگارهای من در تو هویداست. اگر تو نبودی من هیچگاه قادر به دیدن خودم نبودم.
وقتی انسانها به این حد از آگاهی و شناخت از خود و دیگران می رسند، ارتباط بین آنها بسیار دلنشین و شیرین خواهد بود. به حدی که جز آرامش ، صلح و محبت بین آنها چیزی وجود نخواهد داشت و ارتباط موثر بین آنها شکل خواهد گرفت.
در خصوص مبحث ارتباط موثر در پکیج آموزشی دوره جامع تحلیل رفتار متقابل TA مفصل بحث شده است و بخشی از بازیهای روابط انسانی و خروج از مثلث کارپمن توضیح داده شده است. دوستانی که این دوره را تهیه کرده اند قطعا به خودشناسی عمیقی از خود رسیده اند و توانسته اند با خودآگاهی ارتباط موثری با دیگران برقرار کنند.
سایر مقالات را در لینک زیر بخوانید:
لینک صدها مقاله و داستان
محصولی متناسب با انتخاب شما یافت نشد.