تاثیر قانون خلا در رسیدن به خواسته ها و زندگی بهتر

تاثیر قانون خلا در رسیدن به خواسته ها و زندگی بهتر

چند وقت پیش در کتابخانه منزلم، کتابهایی داشتم که تعدادی از آنها را خوانده بودم، و تعدادی کتاب بود که فقط ظاهر کتابخانه مرا زیباتر می کرد و اصلا قصد خواندن آنها را نداشتم، یک روز تصمیم گرفتم همه کتابها را به کتابخانه ای که همیشه برای مطالعه به آنجا می رفتم هدیه بدهم، و داستان قانون خلا آنجا برایم اتفاق افتاد  که ظرف مدت کوتاهی  کتابهایی به من هدیه شد، که بسیار مورد علاقه من بودند.

یک روز برای خرید کتابی از نویسنده مورد علاقه ام به خیابان انقلاب شهر تهران رفتم، چشمم به یک کتاب در قفسه کناری افتاد ، ندایی در درونم به من گفت آن را بخر ، وقتی به خانه رسیدم ، اول شروع به خواندن کتاب مورد علاقه ام کردم ، ولی باز آن را می بستم و دلم میخواست کتاب دوم که به صورت تصادفی خریده بودم را مطالعه کنم.

آن کتاب را باز کردم و شروع به خواندن کردم، یادم هست آن شب تا نزدیک صبح ، با اینکه چشمانم از خستگی می سوخت ولی باز به خواندن آن کتاب ادامه دادم، جالب است پاسخ سئوالهایی که در ذهنم مدتها به دنبال آن بودم را در کتاب جدید یافتم.

و این وقتی اتفاق افتاد که من شهامت بخشیدن، کتابهایی که سالها در کتابخانه جمع آوردی کرده ، را پیدا کردم ،براستی که وقتی خود را از چیزهایی که نمی خواهید رها می کنید، چه معجزه آسا جا را برای آنچه می خواهید باز می کنید .

یک روز سراغ کمد لباسهایم رفتم ، آنجا نیز پر از لباسهایی بود که مدت بیش از 2 سال بود که یا آنها را نپوشیده بودم و یا دیگر قصد پوشیدن آنها را نداشتم ، ولی بارها از بخشیدن آنها سرباز می زدم، به امید اینکه شاید روزی آن ها بپوشم.

یک روز صبح به محض اینکه چشمم را باز کردم ، یاد شال پشمی گران قیمتی افتادم که هیچوقت آن را نپوشیده بودم و تصمیم گرفتم آن را به دوستم هدیه بدهم ، بعد که کمد لباسهایم را باز کردم ، دل و جرات به خرج دادم تا آنچه را نمی خواهم ببخشم ، یکی از دلایل احتکار و چسبیدن ما به چیزهایی که داریم ، این است که به قانون فراوانی و جوهر غنی خداوند باور نداریم ، همان روز با یک خیریه تماس گرفتم و همه آنها را بخشیدم ، حس بسیار خوبی از قانون خلا در من ایجاد شده بود ،و باور داشتم که من لایق لباسهای بهترهستم، ظرف مدت بسیار کوتاهی لباسهایی که دوست داشتم را خریدم.

نکته بسیار مهم این است که چیزی به اسم خلا وجود ندارد، به محض اینکه خلا ایجاد می شود، انرژی با حداکثر سرعت می شتابد تا جای خالی آن را پرکند، وقتی عمیقا به وفور نعمت بیندیشید که همه جا هست و همه جا یافت می شود، آنگاه بی باکانه،رها می کنید،دست می کشید، هدیه می دهید، تا بدین ترتیب برای چیزهایی که آرزومندش هستید جا باز کنید.

پس از رها کردن، به راستی از نظر ذهنی نیز دست از سرش بردارید و آن را رها کنید و تمام توانایی و انرژی خود را صرف احساس دولتمندی و قانون فراوانی کنید، هیچگاه از فقر و تنگدستی و اینکه چگونه قرار است جای آن خلا پرشود، صحبت نکنید.

هیچگاه در زندگی در خصوص دوران های سخت و اینکه مجبورید صرفه جویی کنید سخن نگویید ، به جای آن همیشه و در همه حال خود را دولتمند بشمارید، لباسهایی را بپوشید که در شما احساس ارزشمندی و دولتمندی ایجاد می کند، حتی زمانی که در خانه تنها هستید .

دل و جرات به خرج دهید و هم اکنون خلا بیافرینید و خود را از شر آنچه نمی خواهید و یا مدتهاست استفاده ای از آن نمی کنید، خلاص کنید ، تا برای آنچه می خواهید جا باز کنید، و ایمان داشته باشید که خداوند وهاب است ، همانند سلیمان نبی از خداوند برای روزی و فراوانی بیشتر درخواست کنید ، همانطور که در دعای خود فرمود، خداوندا، مرا بیامرز و حکومتی به من ببخش که شایسته هیچ کس پس از من نباشد، همانا تو بسیار عطا کننده ای.

 پادکست های رایگان لینک زیر به شما در رسیدن به خواسته ها و اهدافتان کمک می کند

کلیک کن 

7 گام موفقیت و توسعه فردی در رسیدن به خواسته ها و اهداف

 

 

مهارت حل مسئله و تصمیم گیری

مهارت حل مسئله یک فرایند ذهنی و رفتاری است که فرد سعی می کند به کمک آن راه حل های موثر، مفید و سازگارانه برای زندگی خود پیدا کند .

زندگی سراسر انتخاب است

از انتخاب رشته تحصیلی شروع می شود،

 انتخاب شغل و یا راه اندازی کسب و کار شخصی

انتخاب سرمایه گذاری در حوزه ای پرریسک و یا خرید خانه و ماشین

و گاهی تا انتخاب بین ماندن و یا مهاجرت به شهر و یا کشور دیگر و انتخاب شریک برای ادامه همراهی در مسیر زندگی می باشد. 

و پر واضح است که انتخاب گاهی با چالش همراه است

گاهی چالش ها در ابعاد بدهی مالی و گاهی چالش درشکست و نرسیدن به اهداف پیش بینی شده و گاهی چالش در اتفاقات پیش بینی نشده می باشد.

مهارت حل مسئله و تصمیم گیری- مهارت های ده گانه زندگی

دانلود فایل صوتی مهارت حل مسئله و تصمیم گیری

 

طبق توصیه سازمان بهداشت جهانی، در تمام فرایند زندگی،  انتخاب بهترین راه حل، از بین احتمالات ممکن، و رویکرد مسئله محور به جای هیجان مدار، از جمله مهارت های مهم زندگی و ویژگی یک شخصیت سالم می باشد .

همانطور که  من همیشه بر خودشناسی جهت موفقیت در تمام ابعاد زندگی شخصی و شغلی تاکید دارم، در مهارت حل مسئله و تصمیم گیری نیز باید اول شناخت مناسبی از خودمان داشته باشیم تا بتوانیم در انتخاب های زندگی ، به موقع و درست عمل کنیم.

در پادکست بالا به مهارت حل مسئله و تصمیم گیری با رویکرد تحلیل رفتار متقابلTAپرداخته شده است و شما با شناخت صحیح شخصیت خودتان از سه وجه والد ، بالغ وکودک می توانید به آسانی مسائل را تحلیل نموده و در نهایت تصمیم درست را با وجه شخصیت بالغ درون خود اتخاذ کنید.

در این پادکست به مهارت پنجم و ششم از مهارت های ده گانه زندگی پرداخته شده است ، 20 دقیقه اول در خصوص مهارت حل مسئله  و در 20 دقیقه دوم مهارت تصمیم گیری و راه حل بارش فکری و استفاده از وجه بالغ شخصیت جهت تصمیم گیری نهایی ارائه شده است.

از آنجایی که مهارت حل مسئله  یک مهارت ذهنی و رفتاری است ، و بویژه در این مهارت ذهن و کنترل افکار از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است ، به مبحث ذهن ناخودآگاه اشاره شده و راه حل مسئله توسط بارش فکری تشریح شده است .

نکته بسیار حائز اهمیت ، در مبحث بارش فکری، جلوگیری از هجوم افکار منفی ،کنترل وجه والد سرزنشگر شخصیت درون و شناخت مهارها یا بازدارنده ها در سطح پیش نویس و یا ذهن ناخودآگاه می باشد .

فرایند نوشتن و درک شعور بیکران الهی از طریق وجه کودک طبیعی درون به شما کمک می کند راه حل های بیشمار را پیدا کنید و با کنترل مداخله وجه والد و منتقد درون ، تمام راه حلها را یادداشت و سپس از بین راه حل های ارائه شده بهترین راه حل ممکن را با تحقیق و بررسی بیشتر اتخاذ نمایید و در این مرحله است که به راحتی فرایند تصمیم گیری بالغانه صورت می گیرد .

برای یادگیری سایر مهارت های ده گانه زندگی روی لینک زیر کلیک کنید:

مهارت های ده گانه زندگی

محصولی متناسب با انتخاب شما یافت نشد.

 

 

راهکار محبت و نوازش در برخورد با افراد دشوار -رویکرد تحلیل رفتار متقابل TA

اگر در محیط کار یا خانواده ، شخصی وجود دارد که با رفتارش و کلامش شما را  آزار می دهد، و هروقت که به آن رفتارها می اندیشید عصبانی و برافروخته می شوید ، نیاز است که با مفهوم نوازش در تحلیل رفتار متقابل بیشتر آشنا شوید تا بتوانید با این افراد کنار بیاید .

در همه ما انسانها صفات و ویژگی های خوب و بد وجود دارد ،شخصی که شما را با رفتارش آزار می دهد بیشتر از بقیه به نوازش شما نیاز دارد و اگر بتوانی او را با عشق متبرک کنی ، رابطه شما به آسانی بهبود خواهد یافت .

شخصی برایم تعریف کرد که در خانواده همسرم، فردی وجود دارد که با نیش و کنایه هایش مرا آزار می دهد و در کل شخص منفوری هست که دیگران از دست و زبان او در امان نیستند، با او چه رفتاری نشان دهم ؟

به او گفتم اهمیتی ندارد که دیگران چه واکنشی نسبت به او دارند، تو چه احساس و رفتاری نسبت به این فرد نشان می دهی ؟

گفت راستش از او بدم می آید، و دوست ندارم هیچوقت او را ببینم ، و به محض روبرو شدن با او احساس بدی دارم و دچار احساس نفرت ،انزجار و ترس می شوم ، گاهی دستانم شروع به لرزیدن می کند واگر بتوانم جلوی برافروختگی خودم را بگیرم پاسخش را می دهم.

 به خوبی می دانستم که مشکل اصلی او  از همین جا نشات می گیرد،هر گونه رابطه قبل از اینکه در قالب رفتار خود را نمایان کند در احساس ظاهر می شود، وقتی شما احساس خوبی به دیگری ندارید، قبل از هر واکنش رفتاری، خشم ، نیش و کنایه و سایر احساس های منفی او را دریافت خواهید کرد.

چگونه با این افراد رابطه ای همراه با صلح داشته باشیم ؟

برای افرادی که با موضوع تحلیل رفتار متقابل به خوبی آشنایی دارند ، پرواضح است که افراد عصبانی و پرخاشگر که در ظاهر هیولایی ترسناک هستند ، کودک درون ترسیده و بسیار آسیب دیده ای دارند ، که اگر بتوانی کودک درون این فرد را مورد نوازش قرار دهی و با عشق او را متبرک کنی ، رابطه شما به راحتی بهبود خواهد یافت .

اول از همه نوازش از درون خود تو آغاز می شود ، بدون اینکه کلامی به او بگویی ، برای کودک ترسیده درون او عشق و محبت بفرست، وقتی شروع به فحاشی و حرف های آزار دهنده می کند ،برایش عشق و آرامش آرزو کن، تا حس نفرت و انزجار و ترس در درون خودت به عشق، محبت و دوستی تبدیل شود .

تا زمانی که نتوانید برای افرادی که از آنها تنفر دارید ، عشق بفرستید ، باید بدانید هنوز شناخت مناسبی از خودتان و سایه های درونتان پیدا نکرده اید.

شما والد پرخاشگر را در ظاهر آن شخص می بینید ولی او در درونش کودکی ترسیده و هراسان دارد که در واقع برای محافظت از خودش با این حرفهای زننده، به دیگران چنگ می زند، تا شاید کمی کودکش تسلا یابد.

رییسی که در اوج قدرت، سر کارمندش فریاد می زند، در واقع کودک درونی ترسیده و مضطرب دارد که برای محافظت از این کودک ، در لباس قدرت فریاد می کشد.

همسایه قلدری که با رفتارهای قلدرمابانه، می خواهد به هدفش برسد، در واقع نیاز به نوازشی از طرف دیگران دارد تا شاید قدری آرام شود.

 

بارها دیده اید که مدیری بداخلاق و عصبانی در محل کارتان ،  با بعضی از همکارانتان مهربان و دلسوز است ، پس چطور ممکن است با شما چنین رفتاری داشته باشد ؟ دلیلش واضح است، شما بخشی از وجود او را بیرون کشیده اید که در نیمه تاریک وجود او و خودتان وجود دارد.

برای ارتباط بهتر با افرادی که شما را آزار می دهند باید به این نکته توجه کنید ، که شما به نقطه ضعف آن فرد در بخش نیمه تاریک وجودش بسیار توجه کرده اید و او را در آن صفت بدرفتاری برانگیخته کرده اید.

همیشه با تاکید بگویید، او با من مهربان و دلسوز است ، اگر تنها خصایص خوب را در این شخص ببینید و حس تان نسبت به این فرد از نفرت به عشق تبدیل شود، به راحتی می توانید در کلام ، جمله ای را به کار ببرید که دل او نسبت به شما نرم شود و رفتارش با دیگران هر طوری باشد ، مجبور است با شما خوب رفتار کند.

 

محصولی متناسب با انتخاب شما یافت نشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

درمان حسادت به روش تحلیل رفتار متقابل TA-

حسادت چیست و چه آثاری دارد؟

حسادت یک روش محافظت از خود است. مثلاً وقتی فردی در امری موفق می شود ما نمی توانیم برای او خوشحال باشیم و به نوعی دچار غبطه می شویم. از سوی دیگر سعی می کنیم با رفتارهایی حسودانه به نوعی خودمان را آرام کنیم. مثلاً فرض کنید شما و دوستتان هر دو یک رشته تحصیلی را مطالعه کنید و حالا دوستتان در شغلی مرتبط با رشته تحصیلی اش مشغول به کار است در صورتی که از نظر درسی شما قوی تر بودید. در چنین شرایطی قطعاً احساس ضعف می کنید و این روال را حق خود نمی دانید. احساس حسادت برای افرادی که زمان زیادی را در رسانه های اجتماعی سر می کنند، بسیار زیاد است. این افراد در دنیایی زندگی می کنند که فکر می کنند همیشه عقب هستند و به نوعی موفقیت و خوشبختی از آنها دور است. مثلاً به سطح زندگی بازیگران نگاه می کنند و یا نوع درآمدزایی ورزشکاران برایشان دردسرساز است. رتبه بندی اجتماعی موضوع بسیار مهمی است که در خصوص حسادت بررسی می شود. اینکه از رتبه اجتماعی خود راضی نباشیم و یا فکر کنیم فرد دیگری حق ما را پایمال کرده است. حسادت یک پاسخ طبیعی محسوب می شود اما پاسخی ناسالم!

درمان حسادت به روش تحلیل رفتار متقابل TA- بررسی سه وجه والد -بالغ -کودک

تحلیل رفتار متقابل روشی بسیار ساده و کاربردی است که به شما کمک می کند ، ابعاد شخصیت خود را بیشتر شناسایی کنید ، پیامهای منتقد درونی خود را بازبینی کنید ، کودک درون خود را شفا دهید و با بالغ شخصیت درون به واقعیت اکنون و اینجا پاسخ مستقیم و درست دهید .

ویدئو بالا به شما کمک می کند، موهبت های وجه حسادت را دریابید و با شناخت صحیح آن ، نه تنها از این ویژگی خود آزرده نشوید، بلکه آن را به نقطه قوت تبدیل کنید و راه رسیدن به آرزوها و رویاهایتان را از دل ِآن بیرون بکشید، اگر بتوانید عظمت و موفقیت فرد دیگری را تحسین کنید، می توانید به عظمت درون خودتان دست یابید، شاید تحسین موفقیت دیگران کار سخت و مشکلی باشد ولی این کار به مانند نوشیدن داروی تلخ برای دوای درد حسادت لازم و ضروی می باشد، این داروی تلخ به مرور زمان به درمان شما کمک می کند ، پس تلاش کنید این دارو را استفاده کنید تا شفا یابید.
حسادت ریشه در دوران کودکی و پیش نویس زندگی ما دارد ، و حتی در بزرگسالی گاهی خود را به صورت رقابت بیمارگون نشان می دهد. که در مبحث پیش نویس زندگی در محصول جامع تحلیل رفتار  متقابل به این مورد پرداخته شده است ، دانستن این نکته در اینجا ضروری می باشد که درمان حسادت به شما کمک می کند، راه را برای رسیدن به موهبت هایی که حق طبیعی و ضروری شما می باشد باز کند، لذا درمان زخم های کهنه و آسیب های دوران کودکی شما را به زندگی دلخواهتان هدایت و راهنمایی می کند.
از نگاه تحلیل رفتار متقابل این ویژگی به آسانی قابل درمان می باشد ، به شرطی که به صورت آگاهانه این سه وجه شخصیت درون ( والد ، بالغ، کودک ) را بشناسید و بتوانید افکار ، رفتار و احساسات خود را کنترل کنید.

 

برای شناخت بیشتر سه وجه شخصیت درون ویدئو زیر را تماشا کنید 

محصولی متناسب با انتخاب شما یافت نشد.

 

 

عزت نفس راه حل ابراز وجود در شغل

مدیر داخلی یک شرکتم، اما یه مشکلی دارم ، کم حرفم و یا اگر بخواهم حرف بزنم خیلی تپق می زنم .

این سئوال یکی ازعزیزان در جلسه کوچینگ امروز بود.

از او پرسیدم چرا فکر می کنی کم حرفی بد است ، چه اشکالی دارد، کمتر حرف بزنی و بیشتر گوش بدهی.

گفت نه آخر،یک مدیر باید محکم و باصلابت صحبت کند، نه اینکه به تته پته بیفتد.

بعد شروع کرد از کودکیش گفتن، پدر و مادری داشتم که همیشه به من می گفتند  تو حرف نزن و در جمع  مرا تحقیر می کردند ، الان هم بعد از 40 سال هنوز در جمع نظر من برایشان مهم نیست و همان رفتارها ادامه دارد، و بیشتر وقتها در جمع مهمانی و خانواده سرم را  به بچه ها گرم می کنم که کمتر حرف بزنم ،

بیشتر که با او صحبت کردم ، متوجه شدم مشکل کم حرفی او به دلیل عدم عزت نفس و حس خوددوستی نسبت به خودش است .

ترس از قضاوت شدن و ترس از دوست داشتنی نبودن موقع صحبت کردن در جمع، ترس هایی هستند که ریشه در یک من بدم درونی دارد. فارغ از اینکه موقعیت شغلی شما چه باشدیا مدرک و تحصیلات شما تا درجه ارشد و دکترا پیش رفته باشد، به نسبت آسیب دیدگی عزت نفس،  تا قهقرای تنهایی ،منزوی بودن ، و کم حرفی شما را می کشاند.

راستش عزت نفس را نمی شود یک شبه ساخت، ولی این قصر فروریخته عزت نفس را می شود آجر به آجر با خودشناسی از نو بنا نهاد ، یک راه برای خوددوستی و بالابردن عزت نفس، ایستادن در برابر واگویه های ذهنی یا والد منتقد درونمان می باشد،  هر روزبه صورت مداوم پیام های مثبت را جایگزین پیامدهای منفی والد درونت کن .

هر روز با خودت تکرار کن :

من خودم را تایید می کنم و دوست دارم

من انسانی ارزشمند و دوست داشتنی هستم

من هرکجا بروم انسانها به من عشق می دهند .

من دیگران را دوست دارم و دیگران نیز مرا دوست دارند .

 

وقتی با تکرار جملات تاکیدی مثبت حس خوبی نسبت به خودت پیدا کردی، ارتعاش آن به بیرون از تو راه می یابد ، دیگران این حس خوب و انرژی مثبت را کم کم دریافت خواهند کرد و حضورت در هر جمعی باعث خوشحالی دیگران خواهد بود.

  از نوازش خودت شروع کن ، دستانت را ببوس ، خودت را بغل کن ،به خودت مهر بورز، وقتی خودت را نوازش کنی می توانی  نوازش های مثبت دیگران مبنی بر دوست داشتنی بودنت را دریافت می کنی، کم کم با نوازش های دیگران، نطقت باز می شود، بدون آنکه متوجه شوی مثل بلبل شروع به صحبت می کنی ، چون نگران قضاوت دیگران، تلخ بودن و دوست داشتنی نبودنت نخواهی بود.

کم کم ، خودجوش می شوی ، مثل کودکی 3 ساله که بدون توجه به نظر و قضاوت دیگران، صحبت می کند، تپق می زند، کلمات را اشتباهی و جابجا می گوید ، ولی آنقدر مورد توجه و نوازش اطرافیانش قرار می گیرد که باز خودش را لوس می کند و مزه می پراند .

به نظر من انسانها ، ممکن است  با یادگیری  سیاست رابطه و زدن عطرهای گران قیمت، جراحی های پی در پی زیبایی ، مهارت مذاکره و یادگیری مهارت های دیگر کمی تا قسمتی دوست داشتنی بشوند ولی این درست مثل این است که روی ظرف میوه گندیده ، مقداری بستنی بریزی ، وقتی آدمها بستنی را خوردند و به ته ظرف رسیدند، میوه گندیده حال آنها را بهم خواهد زد.

اکنون وقت آن است که وجود خود را ستایش کنیم،با درآغوش کشیدن خودمان و سایه های درونمان، به خوددوستی برسیم ،تا از نظر دیگران نیز دوست داشتنی باشیم و به عزت نفس حقیقی راه پیدا کنیم .

 

ویژگی های افراد با عزت نفس بالا و افراد با کمبود عزت نفس را در لینک زیر بخوانید:

لینک ویژگی های افراد با کمبود عزت نفس و دارای عزت نفس

 

محصولی متناسب با انتخاب شما یافت نشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سایه های شخصیت – سفر کشف من حقیقی و شفای زندگی

سایه های شخصیت – سفر کشف من حقیقی و شفای زندگی
طبق تجربیات و مطالعات موردی در نظریه های روانشناسی ، همه ما انسانها دارای نقاط ضعفی هستیم که اعتراف کردن به آنها برایمان سخت است .
من آدم حسودی هستم !
من دزدم.!
من خودخواهم.!
من گدا هستم .!

هیچ انسانی نیست که این خصوصیات منفی را بسته به ساختار شخصیت و طیف سلامت روان ، به نسبت کم و زیاد در خود نداشته باشد .

 

یادم می آید زمانی بود که از گداها متنفر بودم، و تصور می کردم همه گداها، آدم های مفت خوری هستند، ولی در زمان دانشجویی که مدام دنبال جزوه رایگان بودم و دلم می خواست یک سری از کتابها را مفت بدست بیاورم و پولی بابتش پرداخت نکنم ، متوجه شدم که آن وجه گداصفت بودن که از آن نفرت داشتم در بعد تاریک شخصیت خودم وجود دارد.
حال با توجه به شناخت بعد تاریک شخصیت درونم ،نسبت به گداها کهیر نمی زنم و از آنها نفرت ندارم.

 

-از همکارم متنفرم، چون چاپلوس است !
خب! او چاپلوس است ، دلش می خواهد چاپلوسی کند، چرا من از او متنفرم ؟
شاید چاپلوسی نیمه تاریک وجود من است و به آن آگاه نیستم .

 

همه مردم دزدند، اصلا نمیشه به کسی اعتماد کرد!
این عبارت برایت آشنا نیست ! کدام بعد از شخصیت من دزدی و پلیدی را در دیگران جستجو می کند!

شاید، اگر کسی متوجه نشود و بدانم پلیسی در کار نیست، یا اینکه رییسم متوجه نمی شود، یا دوستم طلبی که از من دارد را فراموش کرده است، من هم به روی خودم نیاورم ، چه اشکالی دارد اینها زرنگی من بوده !! 

 

این روزها پس از سالها خودشناسی ،یاد گرفته ام در تمام موارد، ریشه نفرت از دیگران ، عیبجویی ، اتهام را در وجود خودم جستجو می کنم .

 

وقتی سایه های درونم را می شناسم، تازه متوجه می شوم، که تا بحال دروغ های زیادی به خودم گفته ام ، دروغ هایی که من را از خود حقیقی ام و مقام والای انسانی ام دور کرده و به مرور زمان از منبع عشق و نور حقیقی فاصله گرفته ام .
دلیل ناآرامی های درونی من، انزجار، نفرت و کینه ای که من به دیگران دارم حتما و قطعا جایی در نیمه تاریک وجود خودم هست .

فرایند شفای زندگی و عشق از آنجا آغاز می شود، که تمام آنچه را در ضمیر ناخودآگاه من وجود دارد را اینجا روی میز بگذارم، آنها را انکار نکنم و پس نزنم . وقتی من خودم را با تمام سایه های وجودم، می پذیرم خردی در این سایه ها نهفته است که آشکار می شود اگر آن را بپذیرم و دست از انکار آن بردارم، آن خرد الهی بر من نمایان می شود و عشق در من جاری می گردد.

 

 

 

داستان انگیزشی مقابله با چالش های زندگی

درون من صدایی ندا می دهد،بیدار شو، آرزوهایت یک رسیدن به توبدهکار است.

این صدا برای شما آشناست ؟

درون شما هوشمندی بیکرانی خانه داردکه می خواهد شما تغییر کنید و راه رسیدن به آرزوهایتان را می داند ، می داند چگونه از شما پشتیبانی و شما را راهنمایی کند، اگر راه را بر ترس هایتان ببندید، هنگامی که آگاه و حاضرمیشوید تا با ترسهایتان روبرو شوید، هر ترسی می تواند به شما درسی بدهد.

 

ارنست هولمز،به انگیزه درونی، کشش الهی اشاره می کند که بی وقفه در گوش شما می گوید، رشد کن، رشد کن ،تغییر کن.

اما صدای دیگری نیز وجودداردکه صدایی بلندتراست ،صدای ترس.

که فریاد می کشد نه، نه .بمان همین جا خوب است ، امن است ، متاسفانه این دروغی بزرگ است. دروغی که از نجواهای ذهن برمی خیزد و اجازه تجلی نیروی هوشمند درونتان را نمی دهد .مقاومت در برابر کشش الهی به رشد، بسیار خطرناک تر از رشد نکردن است .

می توان ترس را اینگونه معنی کرد،شواهد دروغینی که واقعی به نظر می رسند، اما اگر بخواهیم زندگی بزرگ تری ایجاد کنیم، باید اندازه ی وجودمان را گسترش دهیم  و این به معنای آن است که به سرحد خود برویم و خیز برداریم.

داستان شجاعت پرواز را در لینک زیر بخوانید 

لینک داستان شجاعت پرواز

 

داستان شجاعت پرواز – رسیدن به آرزوها و رویاها

 

یک روز از پنجره آشپزخانه به بالکن نگاه کردم،پرنده ای را دیدم که تکه های کوچک چوب را به منقار گرفته بود و قصد داشت در بالکن برای خود لانه ای بسازد، تا غروب آفتاب لانه اش تقریبا ساخته شده بود، چند روز بعد 3 تا مهمان جدید داشتیم ، هر روز روی تخم هایش می نشست و منتظر تولد جوجه هایش بود، تماشای به دنیا آمدن جوجه ها برایم تجربه ای مقدس و زیبا بود 

هر بار که به پنجره بالکن نزدیک میشدم، پرنده نر که چشمان قرمزرنگی داشت می ترسید و سریع از آنجا پر می کشید و دور می شد، ولی پرنده ماده با آن چشمان درشت مشکی رنگش و آرامش عمیقی که داشت، بااینکه من گاها قدم به درون بالکن می گذاشتم همچنان محکم روی تخم هایش نشسته بودو هیچ حرکتی نمی کرد ،این تجربه برایم جالب بود که مهر مادری را حتی در حیوانات هم می توان دید، که به خاطر فرزندانش ترس از وجودش رخت بسته بود.

سرانجام روزی رسید که جوجه ها به دنیا آمدند، مادر جوجه ها، هر روز میرفت و با غذا برمی گشت و مراقب و مواظب جوجه هایش بود. هر روز روند رشد آنها را تماشا می کردم و لذت می بردم تا اینکه روز پرواز جوجه ها فرارسید ،

جوجه ها مجبور بودند آسایش و امنیت لانه را ترک کنند و یکروز آفتابی، وقت آن رسید که در آسمان اوج بگیرند، بچه گنجشک اول از لانه خارج شد،و برای نخستین بار روی لبه بالکن نشست ، به پایین نگاه کرد،حدود سه متر با زمین فاصله داشت، برای لحظه ای کاملا بی حرکت ایستاد ،بالش را به سختی باز کردو تلاش کرد که در آسمان اوج بگیرد،چند قدم به جلو و عقب رفت و بار دیگر به شدت بالهایش را به هم زد و بی درنگ از لبه بالکن ، به سمت درختی در باغچه اوج گرفت ،و پس از نخستین تجربه موفقیت آمیز پرنده بودنش ، با همه وجود جیک جیک کرد.

و پس از آن جوجه دوم نیز همین کار را کرد، اما جوجه سوم، داستان دیگری داشت ، با نگرانی به لبه بالکن آمد، به پایین نگاه کردو به سرعت به لانه برگشت،انگار شهامت دنباله روی از خواهر ، برادرهایش را نداشت ، شنیدن جیک جیک آنها از باغچه، تشویقش میکرد از لانه پرواز کند، باز روی لبه بالکن نشست، بالهایش را به شدت به هم زد، یا باید می پرید یا می افتاد، چند بار به درو دیوار خورد، اما سرانجام توانست خود را به باغچه برساند، پس از آن سه گنجشک چند بار با موفقیت دور باغچه پرواز کردند و سپس به سوی اکتشاف جهان ناشناخته ی پیش رویشان پرکشیدند.

گفت بیایید به لبه پرتگاه،

گفتند می ترسیم،

دوباره گفت ، بیایید به لبه،

آن ها آمدند ،

آن ها را هل داد و به پرواز در آمدند.

“گیوم اپولینر”

داستان زندگی ما داستان پرواز است ، پرواز به سرزمینی ناشناخته، بیشتر انسانها در زندگی،به دنبال امنیت هستند ، امنیت مالی، امنیت در رابطه ، امنیت شغلی،……. این همان جایی است که زندگی یکنواخت می شود و خمودگی می تواند ریشه بدواند.

داستان زندگی ، داستان پروازی پر از رمز و راز است ، پرواز از فراز لبه امنی مطمئن، به سرزمینی نامطمئن، یادم می آید اولین باری که تصمیم گرفتم از شهر کوچک خودم به کشوری دیگر برای ادامه تحصیل مهاجرت کنم، با مخالفت همه اطرافیان و خانواده ام روبرو شدم ،و با این جملات مدام من را بمباران می کردند ، شغل به این خوبی داری آن را از دست می دهی ، ماشینت را می خواهی بفروشی ، چند سال دیگه برمیگردی، همین شغل را هم نخواهی داشت، در صورتی که در این مدت می توانی با همین پولی که درمی آوری خانه بخری و همین جا رشد کنی ….

ولی انگار شوق پرواز از لبه طاقچه زندگی در من آتش انداخته بود، سفری به سرزمین ناشناخته را آغاز کردم ، از امنیت به سوی ناامنی پرواز کردم ، از زندگی یکنواخت که همیشه به مانند گور برایم تنگ است، به سرزمین هیجان، تغییر و تحول گام گذاشتم .

 

کامینگز میگه : به شجاعت نیاز هست تا بزرگ شویدو همان کسی شوید که واقعا هستید .

هنگامی که باورهای معنوی تان را با ایمان به خدا ، هوشیاری، حضور بی کران، شعور کیهانی در هم می آمیزید،تجربه ای شگفت انگیزپدید می آید، ما به این دنیا آمدیم تا در یک سفر ماجراجویانه،کاوشگر باشیم، حرکت کنیم، رشد کنیم و تکامل بیابیم، و این تنها هنگامی رخ می دهد که پا روی ترسهایمان بگذاریم و آماده تجربه های نو در زندگی باشیم .

در لینک زیر می توانید داستانی شیرین از پشتکار برای رسیدن و خواسته ها و اهدافتان بخوانید 

داستان شیرین پشتکار (رمز پیروزی )

 

 

 

 

ارتباط موثرو الگوهای رفتاری کارآمد درTA

ارتباط موثر و شناخت الگوهای رفتاری کارآمد در روابط به روش تحلیل رفتار متقابل TA

لینک دانلود ویدئو از آپارات

برای بسیاری از ما برقراری ارتباط روشن‌تر و مؤثرتر، به یادگیری برخی مهارت‌های مهم نیاز دارد. خواه در بهبود ارتباط با همسر، فرزندان، رئیس و خواه همکاران خود باشید، یادگیری این مهارت‌ها می‌تواند ارتباط شما با دیگران را عمیق‌تر کند، اعتماد و احترام بیشتری به وجود آورد و کار گروهی، حل مشکلات و سلامت کلی روابط اجتماعی و عاطفی شما را بهبود بخشد.

بخش زیادی از زمان ما در زندگی صرف ارتباطات می‌شود. این ارتباطات شامل بخش‌های مختلفی مانند بخش عاطفی،شغلی و به طور کلی انواع ارتباطات اجتماعی می شود. انسان‌ها همواره در تلاش هستند که روابط خود را به سمت مثبت و سازنده سوق دهند. با کمک تئوری تحلیل رفتار متقابل و تکنیک‌های آن می‌توانیم کیفیت روابط اجتماعی خود را بهبود بخشیم و در بخش‌های مختلف زندگی نتیجه‌های مطلوبی را به وجود آوریم.

هرجایی در کلاسها و دوره های آموزشی از ارتباط موثر با دیگران صحبت کرده ام، لاجرم به خودشناسی بیشتر برای ایجاد این ارتباط اثر بخش اشاره نموده ام، و پرواضح است که ارتباط تاثیرگذار بدون خودشناسی امکان پذیر نمی باشد.هدف تحلیل رفتار متقابل TA این است که به فرد کمک کند تا خودش را بهتر بشناسد و ظرفیت‌های خود را از طریق توسعه‌ی بخش بالغ شخصیتش بهبود بدهد و ارتباطی بالغانه با دیگران برقرار نماید.

وبینارآموزشی بالا به مدت 90 دقیقه شما کمک می کند تا با مفاهیم زیر بیشتر آشنا شوید

1-الگوهای رفتاری کارآمد و ناکارآمد

2- مفهوم نوازش و اهمیت آن در ارتباط اثربخش

انواع الگوهای رفتاری در ارتباط با دیگران: 

-الگوی رفتاری انفعالی ،

-الگوی رفتاری انفعالی پرخاشگر،

-الگوی رفتاری پرخاشگر ،

-الگوی رفتار قاطع ،

در این وبینار آموزشی در خصوص انواع الگوهای رفتاری در ارتباط با دیگران توضیحاتی ارائه شده است و تفاوت الگوهای رفتاری کارآمد و ناکارآمد با مثال تشریح شده است، بهترین الگوی رفتاری در ارتباط با دیگران، الگوی رفتاری قاطع می باشد، که با تماشای ویدئو وبینار آنرا به خوبی یاد خواهید گرفت.

در ادامه وبینار در خصوص نظام نوازشی دکتر اریک برن طبق نظریه تحلیل رفتار متقابل توضیحات جامعی ارائه شده است که به شما کمک می کند با شناخت انواع نوازش و بانک نوازشی بتوانید ارتباط بسیار بهتری با دیگران برقرار کنید 

نوازش (Stroke) از جمله مفاهیم کلیدی در  تحلیل رفتار متقابل TA محسوب می‌شود.

این مفهوم در مدل تحلیل رفتار اریک برن در حدی مهم است که او در تعریف نوازش چنین می‌گوید:  نوازش، واحد بنیادین برای شکل‌گیری و سنجش تعامل اجتماعی است. 

به عبارتی، همان‌طور که ساختمان با آجرها شکل می‌گیرد و فیلم، در قالب مجموعه‌ای از سکانس‌ها به وجود می‌آید، تعامل ما انسان‌ها با یکدیگر هم مجموعه‌ای از نوازش‌هاست.

همچنین یاد بگیرید :

راهکار محبت و نوازش در برخورد با افراد دشوار -رویکرد تحلیل رفتار متقابل TA

ساختار شخصیت- سه حالت شخصیتی (والد -بالغ -کودک ) درTA

ارتباط موثر و مدیریت تنش در رابطه با رویکرد تحلیل رفتار متقابل TA

درمان حسادت به روش تحلیل رفتار متقابل TA-

 

 

با یادگیری خودشناسی و ارتباط موثر به روش TA می توانید :

-در ارتباط با همکارتان بتوانید روابط صمیمی ایجاد کنید تا ساعات طولانی روز را با حال خوب در کنار او سپری کنید

-در ارتباط با رییس تان بتوانید ارتقا درجه پیدا کنید ، یا پاداش و حقوق بیشتری دریافت کنید.

-در ارتباط با استادتان ، بتوانید با ایجاد صمیمیت و نزدیکی و همیاری، پایان نامه بهتری ارائه دهید و نمرات بهتری کسب کنید.

-در ارتباط با همسرتان بتوانید صمیمیت ، آرامش وعشق را تجربه کنید.

در ارتباط با اجتماع دور و برتان بتوانید به فردی کاریزماتیک، تاثیرگذارو دوست داشتنی تبدیل شوید. و در روابط محیط کار و در زندگی شخصی موفق باشید.

لذا دوره آموزشی جامع تحلیل رفتار متقابل به مدت 17 جلسه به شما کمک می کند به خودشناسی عمیق تری از خود برسید و در روابط بین فردی موفق و تاثیرگذار باشید.

 

محصولی متناسب با انتخاب شما یافت نشد.

 

 

حال خوب با جملات تاکیدی مثبت روزانه- راز ارتعاش و فرکانس مثبت

یک روز پیامکی از طرف یک سازمان برایم ارسال شد، که باید روال کاری را برای امضا یک  نامه طی می کردم، وقتی پیامک را دیدم، اول کلی غز زدم  و با خودم گفتم این کار باید به صورت آنلاین انجام می شد ولی الان چقدر باید زمان و انرژی صرف کنم تا این کار را انجام دهم، ولی یادم آمد که هر اتفاقی را باید با دید مثبت نگاه کنم ، سریعا در دفتری که همیشه همراهم هست ،نوشتم که این کار برای من خیر است و به آسانی و سریعا و توسط انسانهای خوب و مهربان، انجام می شود .

صبح از خانه بیرون آمدم، به طرف آن سازمان حرکت کردم،در طول راه جملات تاکیدی مثبت را با خودم تکرار می کردم ،من امروز انسانهای خوب و اتفاقات خوب را جذب می کنم .

به سازمان مربوطه رسیدم ،خانمی که باید نامه من را امضا میکرد، در حال جر و بحث با مشتری بود ، از شدت کار و شلوغ بودن اداره می نالید ،نزدیک شدم با لبخندی گرم سلام کردم، برگه را خواند، و همان موقع تلفنش زنگ زد ، آن طرف خط ظاهرا همسرش بود، با عصبانیت پاسخهای کوتاه می داد و مدام تکرار می کرد ، من فعلا مشتری دارم ، گوشی رابا عصبانیت سرجایش کوبید، موبایلش را برداشت و از اتاق خارج شد ، من روی صندلی نشستم ،از پنجره اتاق او را می دیدم که در راهرو با عصبانیت راه می رود و گفتگویی آکنده از خشم با طرف مقابلش دارد.

بیست دقیقه بعد وارد اتاق شد ،گفت ببخشید معطل شدید ، به صورتش لبخند زدم و گفتم میخواهید برایتان آب بیاورم، گفت نه، ممنونم و شروع به خواندن نامه ام کرد ، کمی آرامتر شد.

برگه را مهر و امضا کرد و پرسید تا چند ماه باید این برگه را بیاورید تا من امضا کنم ؟

گفتم ظاهرا 6 ماه .

گفت همه برگه ها را بده تا برایت امضا کنم، تا هر ماه مجبور نشوید تشریف بیاورید. فقط لطفا با سازمان مربوطه این موضوع را مطرح نکنید ،که مشکلی برای من پیش بیاید.

بسیار خوشحال و هیجان زده شدم ،ازش صمیمانه تشکر کردم و از سازمان خارج شدم .در طول راه فکر می کردم ، من هرماه چقدر باید انرژی و زمان صرف می کردم تا این نامه ها امضا شود و  به آسانی کارم انجام شد، و این نتیجه جملات تاکیدی مثبت امروز صبح بود که :

من امروز انسانهای خوب و اتفاقات خوب را جذب می کنم .

سوار ماشینم شدم، به منظره ها ، به خیابانها، به مغازه ها و به همه آدمها لبخند می زدم، چون حالم خیلی خوب بود و سرشار از انرژی بودم .

جلوی یک پارک رسیدم . تصمیم گرفتم قدری در پارک قدم بزنم و کمی مراقبه کنم ، دنده عقب گرفتم تا در جایی مناسب پارک کنم ولی محکم با سپر جلویی ماشینی که پارک کرده بود برخورد کردم ،

پیاده شدم، یک ماشین خارجی ،مشکی رنگ صفر و تمیز که در اثر برخورد، چند خط روی سپرش افتاده بود، عذرخواهی کردم و با نگرانی گفتم، بفرمایید تا چه مبلغی را باید تقدیم کنم ، مرد بسیار خوب و مهربانی به نظر می رسید، گفت اشکالی ندارد چیز مهمی نیست ، شما بفرمایید .

باز اصرار کردم تا پول تعمیر ماشینش را بگیرد، ولی قبول نکرد و با رویی گشاده به من لبخند زد و باز تکرار کرد ، چیز مهمی نیست خانم ، تشریف ببرید. 

باز یاد جملات تاکیدی مثبت صبح افتادم که:

من امروز انسانهای خوب و اتفاقات خوب را جذب می کنم .

این داستان واقعی را برایت تعریف کردم تا نکته ای بسیار بسیار مهم را در اینجا عنوان کنم ، در هریک از ما انسانها، صفات نیک و بد وجود دارد ،شما می توانید از هر فردی بسته به انرژی که برای جهان می فرستید صفات خوب و یا بد او را بیرون بکشید .

اگر فردی بداخلاق هست با تاکید بگویید ، او با من خوب رفتار می کند و من وجه نیک او را بیرون می کشم .

اگر فردی ظالم است با تاکید بگویید او با من مهربان و دلسوز است و من وجه نیک او را بیرون می کشم .

اگر به شغلتان علاقه ای ندارید ، اگر می خواهید شغلتان را عوض کنید، اگر سرکار مشکل دارید یا اگر بیکار هستید، بهترین راه حل این است که، شغل کنونی خود را با عشق متبرک کنید ، بدانید که این شغل تا زمانی که در آن مشغول به فعالیت هستید پله ای برای تجربه شماست و قرار است چیزهای زیادی از آن یاد بگیرید،اگر در محل کار کسی شما را می آزارد، هرگاه به آن رفتارها می اندیشی ، آنها را باعشق متبرک کن، اگر این شخص ایرادگیر است، با تاکید بگویید که او دوست داشتنی و بسیار تحسین انگیز است .

اگر شغل خود را دوست دارید اما احساس می کنید به اندازه کافی پول نمی گیرید، حقوق فعلی خود را با عشق متبرک کنید، قدردانی برای چیزهایی که هم اکنون داریم به آن امکان رشد و افزایش می دهد.تاکید کنید که اکنون ذهن خودآگاهتان را برای موفقیتی بیشتر باز و آماده نموده اید و قسمتی از آن موفقیت، افزایش درآمد و ثروت است .

همیشه هر کاری از دستتان برمی آید برای شغل خود بکنید تا کائنات بدانند که آمادگی بالا رفتن از جایی که هستید به جایگاهی بهتر را دارید.

فراموش نکنید که تکرار جملات تاکیدی مثبت به شما کمک می کند تا از درون انرژی مثبت به سوی دیگران بفرستید، در ارتباط با افراد ،خصوصیات مثبت آن فرد را بیرون بکشید و در طول روز ، افراد مناسب، اتفاقات خوب را برای خود رقم بزنید، و این حقیقت وجود دارد که افراد اطراف ما در حقیقت بازتاب درون ما هستند.