داستانی از پشتکار در رسیدن به خواسته ها و اهداف

 

چند ماه پیش، طلبی از یک سازمان دولتی داشتم،که حاضر به پرداخت آن نبودند، بارها با سازمان مربوطه تماس گرفتم و علت عدم واریز وجه را پیگیر شدم وهر بار با جواب دلسرد کننده تری روبروشدم، تا اینکه در نهایت به من گفتند طبق بخشنامه ای که برایشان ارسال شده ،ملزم به پرداخت این وجه نمی باشند .

 

با دفتر مدیریت آن سازمان تماس گرفتم، مدیر آن قسمت هر بار با عصبانیت می خواست به من بفهماند که افرادی که طلبش بیشتر از من بوده ، بیخیال پیگیری طلب خود شده اند ، و سماجت من بیفایده است.

 

با خودم فکر کردم چرا باید از آنچه حق من است بگذرم، با صبوری از او خواستم که حداقل بگوید تکلیف سند صادره ، که به منزله چک نقد نشده در بایگانی آن سازمان  قرار دارد، چه میشود ؟ گفت طی بخشنامه مذکور در دستور پرداخت سازمان برنامه وبودجه قرار دارد.

 

بعد از قطع کردن تماس، سریعا سایت سازمان برنامه وبودجه را در گوگل سرچ کردم، ایمیلی پایین آن نوشته شده بود ، عصر همان روز، یک نامه رسمی خطاب به آن سازمان نوشتم و به آدرس آن ایمیل ارسال کردم.

هفته ها گذشت و پاسخی داده نشد ،هر هفته ایمیل را دوباره ارسال می کردم و بعد از چند ماه ارسالهای متعدد، در نهایت نوشتم ، این ایمیل برای بار پانزدهم ارسال شده،لطفا پاسخگو باشید.

 

یک روز دوباره سایت سازمان برنامه و بودجه بازکردم ، شماره تماس دبیرخانه را برداشتم و موضوع را توضیح دادم، خانمی پشت خط گفت اصلا این ایمیل ها را ما بررسی نمی کنیم ، نامه را پست کنید ویا حضوری کارتان را پیگیری کنید.

برای من قابل قبول نبود که ایمیل یک سازمان بررسی نشود، چطور ممکن است ؟

 

تلفن خانه را گرفتم ، خانم منشی گفت، این موضوع مربوط به دفتر ریاست می شود و امکان وصل کردن تلفن به دفتر ریاست نمی باشد ، با اصرار زیاد من،گوشی را با عصبانیت قطع کردو انگار گوشی را در سر من کوبید.

 

وجودم پر از خشم بود، یک لحظه تامل کردم ، وسعی کردم خشم و عصبانیت خودم را کنترل کنم ، یک کاغذ و خودکار برداشتم، شروع به نوشتن کردم و سعی کردم ،خشمم را روی کاغذ منتقل کنم ، کمی آرام تر شده بودم،حالا شروع به نوشتن جملات تاکیدی مثبت کردم و بارها تکرار کردم که این موضوع راه حلی الهی دارد و به آسانی توسط مردمانی نازنین به سرانجام می رسد .

 

نفسی عمیق کشیدم، دوباره شماره را گرفتم ، این بار فرد دیگری گوشی را برداشت ، مشکلم را برایش شرح دادم و از او راهنمایی خواستم ، با صبوری به صحبت هایم گوش داد و در نهایت گفت لطفا پشت خط باشید شما را به دفتر ریاست وصل می کنم.

قلبم از خوشحالی می تپید، چند ثانیه بعد آن سوی خط ، آقایی با صدای دلنشین گوشی را برداشت ، در خصوص روند پیگیری ایمیل های بدون پاسخ برایش توضیح دادم، آنقدر با صبوری به حرفهایم گوش می داد که وسط صحبتهایم فکر کردم تلفن قطع شده ، دست پاچه گفتم الو الو، گفت بله ادامه دهید گوش میدهم .

 

در پایان صحبت هایم ،شماره تماس خودم وآن سازمان را گرفت و گفت نگران نباشید این موضوع را پیگیری می کنم . فردای آن روز با من تماس گرفت، از صحبت هایش متوجه شدم ساعتها برای پیگیری بخشنامه و صحبت های تلفنی با سازمان مربوطه وقت و انرژی گذاشته است، شاید باورتان نشود ولی ظرف مدت یک ماه بعد پول به حسابم واریز شد .

 

این داستان را برایت تعریف کردم تا بدانی وقتی کارهایت را به دستان پرقدرت خدا می سپاری ، به همین سرعت،به همین دقت از ریاست یک سازمان پیگیری میشود به شرطی که آن خواسته را با سماجت درخواست و تا زمانی که آن را دریافت نکرده اید ، از آن دست نکشید .

خواندن داستان شجاعت پرواز در رسیدن به آرزوها و رویاها حتما برایت جالب خواهد بود روی لینک زیر کلیک کن

لینک شجاعت پرواز 

 

راز موفقیت – لایف اسکریپت

 

برای رسیدن به خواسته ها و اهدافتان باید در قدم اول ایمان و یقین قلبی داشته باشید ، در قدم دوم امیدوار در راه رسیدن تلاش کنید و در قدم سوم  پشتکار ، پشتکار و پشتکار را فراموش نکنید .

لینک زیر به شما 7 گام قدم به قدم تا رسیدن به خواسته ها و اهدافتان را نشان می دهد.

لینک 7 گام موفقیت و توسعه فردی

مهارت حل مسئله و تصمیم گیری یکی از مهارت های ده گانه زندگی به توصیه سازمان بهداشت جهانی می باشد که در  پادکست زیر می توانید به رایگان آموزش ببینید .

1 پاسخ

تعقیب

  1. […] داستان شیرین پشتکار (رمز پیروزی ) […]

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *