راهکاری برای افزایش عزت نفس
.
سه تا سوال داشتم
سوال اول
در مقوله عزت نفس، اگه بخواین فاکتورهای زیر رو براساس اهمیت و اثرشون روی عزت نفس رتبه بندی کنید چجوری میچینید ؟
احساس لیاقت، احساس ارزشمندی، احساس کافی بودن، دوست داشتن خود، حل احساس گناه، بخشش خود بابت اشتباهات، حل واگویه های ذهنی
سوال دوم :
خودپذیری شامل چه فاکتورهایی میشه؟
سوال سوم:
مسئله من که صدای درونم اذیتم میکنه دوست داشتن بی قیدوشرط خودمه
یعنی از بچگی اینجوری بزرگ شدم که در قبال دستاوردهام ارزشمند باشم و این موضوع سالهاست گفتگوی درونی شدیدی در ذهنم راه انداخته و من تازه متوجهش شدم
حالا برای مقابله با این صدای درونی دلیل لازم دارم، چون وقتی با خودم حرف میزنم که من همینی که هستم بدون هیچ قیدوشرطی خوبم دوست داشتنی ام، ذهنم سوال میکنه چرا ؟
من تونستم دو تا دلیل پیدا کنم :
۱.چون تنها کسی که همیشه باهام بوده کم نیاورده جا نزده خودمم
۲.چون تنها کسی که توی سخت ترین و بدترین شرایط زندگی باهام درد کشیده ولی پام مونده بازم خودمم
با همین دوتا دلیل هم احساس بهتری رو دارم تجربه میکنم الان اما دلایل بیشتری لازم دارم تا صدای درونیم رو خاموش کنم. ممنون میشم دلایلی رو تعیین کنید.
اینجا نیز فضایی است واقعی برای بهکاربستن آنچه میآموزی، به منظور ایجاد یک نتیجهی واقعی و ملموس. پیشنهادات و توصیه های شما به سایر کاربران سایت، کمک شایانی جهت رشد و پیشرفت در یک حرکت دسته جمعی خواهد بود.
ویدئو آموزشی 30 دقیقه – حجم ویدئو 115 مگابایت
این آموزش در پاسخ به سئوال کاربران سایت تهیه شده است .
من یه مشکلی که دارم اینه که احساس بی ارزشی می کنم چون نتونستم به موقعیت عالی برسم البته فوق لیسانس دارم، و در یک شرکت هم مشغول به کارم ولی همیشه فکر می کنم دیگران باکلاس ترن و از من بالاتر هستند. موضوعی که خیلی اذیتم می کنه اینه که در محیط شرکت هم در برابر همکارام خیلی احساس ضعف می کنم . می دونم که مشکل عزت نفس دارم ولی اینکه چگونه می تونم به این احساس خودکم بینی غلبه کنم را نمی شناسم . این موضوع را در روابطم با جنس مخالف هم دارم و همیشه فکر می کنم از اونها پایین ترم به همین خاطر روابطم را هم گند می زنم و شده بارها که یه آدمی از من پایین تر بوده حتی از نظر تحصیلات و جایگاه شغلی ولی اونقدر من بهش بها دادم که پرو شده … اول رابطه من می دونستم که از اون همه چیزم بالاتره و من زیبا هستم و اندام خوبی دارم ولی بعد از مدتی اونقدر بهش رو دادم که هر سو استفاده ای از من کرد و باورتون نمیشه یه جای رابطه دیگه من فکر می کردم خب اون از من بالاتره و بهتره ….. البته من می دونم این نتیجه فرکانس های خودم بود و خودم رابطه را به اینجا رسوندم … ممنون میشم راهنمایی کنید چطوری در همین موقعیت شغلی که هستم خودم را بپذیرم و قبول کنم و چطوری در ارتباطاتم محکم و قوی صحبت کنم ، خودم را ارزشمند بدانم و در ارتباط طوری رفتار کنم که در واقع دیگران به من احترام بگذارند .
-شما می توانید مطالبی که از آموزش بالا فراگرفتید را به صورت خلاصه تهیه کنید و برای یادگیری بیشتر و ماندگاری مفاهیم در ذهنتان، در قسمت دیدگاهها خلاصه آموزش را یادداشت کنید.
فعالیت شما در «قسمت دیدگاههای سایت » مثل یک دورهی کارآموزی پس از فارغ التحصیلی از دانشگاهاست.مثل دانشجویی که برای پزشک شدن، نه فقط به صورت تئوری درسهای پزشکی را میآموزد، بلکه پس از پایان فارغ التحصیلی و آنهمه آموزش در طی دوره، به عنوان یک کارآموز، آنچه از طبابت آموخته است را در فضای واقعی اجرا میکند، تا نتیجهی آموختههایش را در واقعیت تجربه نماید.
اینجا نیز فضایی است واقعی برای بهکاربستن آنچه میآموزی، به منظور ایجاد یک نتیجهی واقعی و ملموس. پیشنهادات و توصیه های شما به سایر کاربران سایت، کمک شایانی جهت رشد و پیشرفت در یک حرکت دسته جمعی خواهد بود.
اگر سئوال دارید اینجا کلیک کنید
خودشناسی و روانشناسی ارتباط با TA (لایوهای اینستاگرام) و پادکست (صوتی)
ویدئو آموزشی 30 دقیقه – حجم ویدئو 145 مگابایت
این آموزش در پاسخ به سئوال کاربران سایت تهیه شده است .
خانم دکتر ممنون میشم بیشتر در خصوص لیاقت و شایستگی صحبت کنید، اینکه من چطوری می تونم در افزایش احساس لیاقتم کار کنم، حس ارزشمندی داشته باشم. چطوری این احساس لیاقت در من نهادینه می شود و من به خوددوستی بیشتری برسم و اینکه افرادی که شخصیت بسیار کاریزماتیکی دارند دقیقا چه کارهایی انجام می دهند.
-شما می توانید مطالبی که از آموزش بالا فراگرفتید را به صورت خلاصه تهیه کنید و برای یادگیری بیشتر و ماندگاری مفاهیم در ذهنتان، در قسمت دیدگاهها خلاصه آموزش را یادداشت کنید.
فعالیت شما در «قسمت دیدگاههای سایت » مثل یک دورهی کارآموزی پس از فارغ التحصیلی از دانشگاهاست.مثل دانشجویی که برای پزشک شدن، نه فقط به صورت تئوری درسهای پزشکی را میآموزد، بلکه پس از پایان فارغ التحصیلی و آنهمه آموزش در طی دوره، به عنوان یک کارآموز، آنچه از طبابت آموخته است را در فضای واقعی اجرا میکند، تا نتیجهی آموختههایش را در واقعیت تجربه نماید.
اینجا نیز فضایی است واقعی برای بهکاربستن آنچه میآموزی، به منظور ایجاد یک نتیجهی واقعی و ملموس. پیشنهادات و توصیه های شما به سایر کاربران سایت، کمک شایانی جهت رشد و پیشرفت در یک حرکت دسته جمعی خواهد بود.
اگر سئوال دارید اینجا کلیک کنید
خودشناسی و روانشناسی ارتباط با TA (لایوهای اینستاگرام) و پادکست (صوتی)
ویدئو آموزشی 35 دقیقه – حجم ویدئو 165 مگابایت
استاد من مشکلی که دارم اینه که از کودکی فرد ناامیدی بودم و هیچ حس خوبی به خدا نداشتم و نمی تونستم مثل خیلی ها به خداوند اعتماد کنم و بگم مثلا خدا کارم را درست می کنه و یا خدا دستم را می گیره خیلی وقتها که شما در صحبت هاتون در مورد مثبت اندیشی و امید به خدا میگید من دوست دارم که اینها را باور کنم ولی از ته قلبم از خدا ناراحتم، و همیشه فکر می کنم اصلا خدا کجاست، اگه بود که اینهمه ظلم نبود، اینهمه آدمها به جون همدیگه نمی افتادند. خیلی وقتها هم خدا را صدا می زنم ولی پاسخی نمی شنوم و کتابهایی هم از اسکاول شین و کاترین پاندر خوندم که همش در مورد معجزات میگن ولی تهش به این میرسم که اینها دروغ هستند . اعتماد به خدا دیگه نمی تونم داشته باشم و فکر می کنم اینها همه برای دلخوشی هست و این جملات تاکیدی مثبت تاثیر نداره و هیچوقت زندگی ما را عوض نمی کنه . بعضی ها شانس دارند و در همه جهات موفق می شوند ولی بعضی ها از اول در خانواده ای فقیر به دنیا می آیند و تا آخر هم با بدبختی زندگی می کنند.
اگر سئوال دارید اینجا کلیک کنید
فعالیت شما در «قسمت دیدگاههای سایت » مثل یک دورهی کارآموزی پس از فارغ التحصیلی از دانشگاهاست.مثل دانشجویی که برای پزشک شدن، نه فقط به صورت تئوری درسهای پزشکی را میآموزد، بلکه پس از پایان فارغ التحصیلی و آنهمه آموزش در طی دوره، به عنوان یک کارآموز، آنچه از طبابت آموخته است را در فضای واقعی اجرا میکند، تا نتیجهی آموختههایش را در واقعیت تجربه نماید.
اینجا نیز فضایی است واقعی برای بهکاربستن آنچه میآموزی، به منظور ایجاد یک نتیجهی واقعی و ملموس. پیشنهادات و توصیه های شما به سایر کاربران سایت، کمک شایانی جهت رشد و پیشرفت در یک حرکت دسته جمعی خواهد بود.
خودشناسی و روانشناسی ارتباط با TA (لایوهای اینستاگرام) و پادکست (صوتی)
این آموزش در پاسخ به سئوال یکی از کاربران سایت تهیه شده است
استاد عزیزم بارها از شما شنیدم که میگید به خودتون احترام بزارید و برای خودتون ارزش قائل بشین….
– ارزشمند شدن برای خودمون یعنی چی؟
-چجوری برای خودمون ارزش قائل بشیم؟؟
– چجوری برای خودمون احترام قائل بشیم یعنی چی؟
– خودمون مهمتر بدونیم یعنی چی؟
-خودمونو لایق بدنیم یعنی چی؟
– به خودمون اهمیت بدیم یعنی چی؟
یعنی باید چکار کنیم که ارزش برا خودمون قائل باشیم،خودمون مهم بدونیم؟؟
در خصوص عزت نفس خیلی جاها صحبت میشه و اینکه عزت نفس ریشه اصلی مشکلات فردی و ارتباطی ماست به آن آگاهیم ولی دوست داشتن یعنی من جلوی آینه بایستم و قربون صدقه خودم برم! ، اینکه خیلی فرمالیته است و خیلی وقتها حس خوبی به من نمیده ، چطوری می تونم خودم را دوست داشته باشم ؟ چطوری می تونم خودم را ارزشمند بدونم وقتی واقعا این حس درونی را ندارم . فرایند الماس شدن و رسیدن به عزت نفس واقعی از چه راهی می گذرد و این مسیر خودشناسی را چگونه باید طی کنیم ؟
اینجا نیز فضایی است واقعی برای بهکاربستن آنچه میآموزی، به منظور ایجاد یک نتیجهی واقعی و ملموس. پیشنهادات و توصیه های شما به سایر کاربران سایت، کمک شایانی جهت رشد و پیشرفت در یک حرکت دسته جمعی خواهد بود.
این ویدئو آموزشی در پاسخ به سئوال یکی از کاربران سایت تهیه شده است
من سئوالم این هست که چطوری در ارتباط به دل دیگران بشینیم ، یعنی دوست داشتنی و جذاب باشیم، من خیلی کتابها در خصوص سیاست های رفتاری خوندم و سعی می کنم همه را به کار ببرم ولی هنوز اونطور که باید نمی تونم در ارتباطاتم موفق بشم ،بعضی ها خیلی کاریزماتیک هستند با اینکه جدی هستند وممکنه حتی تو ارتباط کار خاصی هم برای تو انجام ندهند ولی با این حال همون جذابیت رفتاری را دارند، واقعا چطوری میشه این سیاست های رفتاری را بیاموزیم ؟ من خیلی وقتها در آموزشها از شما شنیدم که خودتون باشید و خود بودن همیشه باعث محبوبیت می شود این خوب بودن به چه معناست ؟ چطوری خودمان باشیم؟ وقتی در مورد سایه ها و نیمه تاریک وجود صحبت می کردید من خیلی تلاش کردم سایه هام را بشناسم و خود واقعی م باشم ، ولی باز این خود واقعیم احساس می کنم دوست داشتنی نیست ، ممنون میشم در این خصوص راهنمایی کنید.
اینجا نیز فضایی است واقعی برای بهکاربستن آنچه میآموزی، به منظور ایجاد یک نتیجهی واقعی و ملموس. پیشنهادات و توصیه های شما به سایر کاربران سایت، کمک شایانی جهت رشد و پیشرفت در یک حرکت دسته جمعی خواهد بود.
دانلود ویدئو قسمت اول از آپارات
دانلود ویدئو قسمت دوم از آپارات
دانلود ویدئو قسمت سوم از آپارات
اگر نیاز به مطالعه مقاله در خصوص اعتماد به نفس و عزت نفس دارید لینک های زیر را مطالعه کنید
تفاوت اعتماد به نفس و عزت نفس با غرور و خودشیفتگی چیست ؟
در صورتی که قصد دارید به صورت منظم و جدی برای افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس خود وقت بگذارید،پیشنهاد ما این است که محصول اعتماد به نفس و عزت نفس به روش TA را خریداری نمایید، این محصول پاسخ افرادی است که می خواهند از علت رفتارهای خود و دیگران آگاه شوند ،شخصیت خود را بهبود بخشیده و فرزندانی با اعتماد به نفس و عزت نفس پرورش دهند.
این محصول حاصل پژوهش ها و جست و جوهای ده ساله ماست که با متد انجمن بین المللیTA تهیه شده است .
در این ویدئو شخصیت لیلا حاتمی ( در نقش مینا) با رویکرد تحلیل رفتار متقابل بررسی شده است ، مخاطب این تحلیل بیشتر افرادی هستند که به واسطه مهارهای پیش نویس زندگی خود درگیر وابستگی ، ترس از دست دادن ، عدم ارزشمندی و عدم عزت نفس در رابطه با دیگران شده اند.
زندگی زنی تنها، با حجم اندوهی که با خود به دوش می کشد. اندوهی که به خاطر ناراضی بودن پدرش از خود به دوش دارد؛ غم تنهایی و حس بی ارزش بودن که باعث میشود خودش را بهخودیخود عمیقاً دوست نداشته باشد؛ محبت و عشق گمشدهای که با جدایی عاطفی از پدر، مرگ مادر در کودکی، جدایی از همسر و شکست عاطفی در زندگی مشترک گره خورده در طول مسیر فیلم بهواسطه آشنایی با مردی به نام کامران ابتدا التیام می یابد و او را از حس عشقی عجیب و بی بدیل سرشار و گرم میکند.
قبل از تحلیل فیلم ، ذکر این نکته ضروری است که تهیه کننده و کارگردان فیلم ،حمید نعمت ا.. که بزرگ شده خانواده ای اهل سینما است، در این فیلم جزئیات رابطه را خیلی خوب پردازش می کند، و رابطه مینا و کامران در فیلم رگ خواب را با تمرکز بیشتر روی شخصیت مینا با بازی کم نظیر لیلا حاتمی وبا گریز به خاطرات دوران کودکی مینا بسیار عالی به تصویر می کشد .
در اولین نگاه، مینا تشخیص اختلال شخصیت وابسته را از آن خود می کند. اما اجازه بدهید کمی عمیق تر بشویم. بیایید از این منظر به مینا نگاه کنیم که چطور ترس هایی که از دوران کودکی در وجود او نهادینه شده اند نه تنها باورها و تفسیرها، احساسها و رفتارها و انتخابهای مینا را تحت تاثیر قرار می دهند بلکه زندگی مینا را به سمتی می برند که خودشان می خواهند. کارگردان در این فیلم خیلی خوب نشان داده که چطور یک نفر می تواند خودش، خودش را به قهقرا بکشاند.
به بیانی دیگر اتفاقات دوران کودکی (پیش نویس زندگی) و شیوه فرزندپروری والدین مینا او را به این باورها رسانده که:
-آدمهای مهم زندگی من روزی مرا تنها خواهند گذاشت و خواهند رفت، درست مثل مادرم و یا پدرم که هر کدام به نوعی مرا در کودکی تنها گذاشتند.
1-آدمهای مهم زندگی من هیچ گاه به اندازه کافی مرا دوست نخواهند داشت و اصولا نیازهای هیجانی من هیچگاه به طور کامل برآورده نخواهد شد، همانطور که در کودکی برآورده نشده است،
2-مینا معتقد است که در درون خودش دچار ضعف ها و مشکلاتی است که اگر کسی از آنها با خبر شود ممکن است او را دوست نداشته باشد.
3-و در نهایت مینا معتقد است باید کسی در کنارش باشد تا او بتواند کارها را بخوبی انجام دهد اگر نه با شکست مواجه می شود.
اما ببینیم این باورها و ترس ها از کجا در زندگی مینا نشسته اند و چطور سر بزنگاه او را از خطر ها آگاه نمی کنند و او را وادار به انتخابها و تفسیر هایی می کنند که در نهایت، مینا را به ورطه افسردگی مضاعف می کشد.
مینا در بسیاری از جاهای فیلم با صدای خودش از پدرش می گوید، و به خوبی پیش نویس زندگی خود را با صدای خودش (گفتگوی ذهنی با پدر ) توضیح می دهد.
دیالوگ مقابل موزه مردم شناسی مینا این گونه است که:”هر موقع من خاک می خوردم پدرم منو دستگیر می کرد”، جالب است که مینا از واژه ی دستگیر استفاده می کند، به نظر شما وقت کسی را دستگیر می کنند چه احساسی به او می دهند؟ مجرم، گناه کار، اشتباه کار، کم ارزش. و این اتفاق چند بار و در چه موارد دیگری برای مینا در کودکی تکرار شده؟
گویا مینا در محیطی بزرگ شده که دائم به او برچسب بی ارزش، زده می شده. و آیا غیر از این است که هر چه والدینمان در کودکی به ما بگویند ما می پذیریم؟
نشانه های این بی ارزش بودن را زیاد می بینیم، و چندین مورد باور عدم ارزشمندی و عزت نفس در ویدئو توضیح داده شده است .او باور ندارد که می تواند مورد دوست داشتن واقع شود پس با کمترین محبت خودش را به کامران علاقمند و او را فرشته نجات خود می داند.
کامران چه برای اهداف کوتاه مدت خود و چه با رویکرد انسان دوستی برای او کار جور کند،مینا، کامران را فرشته نجات خود می داند و به دنبال ناجی در نقش پیش نویسی قربانی تا جایی پیش می رود که برای کامران خسته کننده می شود، تا جایی که کامران از نقش ناجی به ستمگر شیفت می کند.
در این ویدئو به ترس های مینا کاملا پرداخته شده ، ترس هایی که دلیل اصلی ناکامی او در روابطش می باشد، اما ترس از ترک شدن مینا از کجا می آید، دیالوگش در کوچه موزه مردم شناسی این اطلاعات را می دهد که مادرش در کودکی فوت می کند، این اولین از دست دادن، بعد از آن با پدری می ماند که مینا دل پری از او دارد.
در جلوی موزه مردم شناسی مینا به کامران می گوید “وقتی من کاربدی می کردم پدرم فقط نگام می کرد، کاش می زدم ولی فقط نگام می کرد و بعد می رفت” گویا پدر در کودکی مینا و در نبود مادر با دریغ کردن حضورش از مینا و به نوعی قهر کردن با او، او را تنبیه می کرده، قهر کردن پدر و نبودن او به موازات نبود مادر، برای کودک به معنی این است که “هم پدرم هم مادرم مرا گذاشته و رفته اند”
اولا مینا در شروع هر رابطه، پیش بینی می کند که این فرد مرا کی و کجا تنها خواهد گذاشت، ترس از این اتفاق، او را وادار به رفتارها و انتخابهایی می کند که نه تنها مشکلات او را کمتر نمی کند بلکه او را به قهقرا می برد.
وقتی کسی پیش بینی می کند که فلانی مرا ترک خواهد کرد، امکان دو نوع رفتار در او وجود خواهد داشت، توجه کنید افراد با شخصیت های مختلف سبک های مقابله ای متفاوتی برای مواجهه با ترس هایشان دارند:
که نامش را حمله می گذاریم شامل رفتارهایی مثل اینها می شود: چک کردن گوشی طرف مقابل، چک کردن پیامهای ایسنتاگرامش، پرس و جو از دوستان که فلانی دیروز کجا بود؟ با شما بود؟ اونجا دیگه کی بود؟ دائم پرس و جو کردن از طرف مقابل، ترک کردن رابطه قبل از اینکه او رابطه را ترک کند، وارد رابطه شدن با فرد دیگری قبل از پایان دادن به رابطه قبلی و….، می توان به رفتار های دیگری نیز اشاره کرد.
فرار است، مثل وارد نشدن فرد به رابطه و تنها ماندن، وقتی همسرش نیست زیاد دنبالش را نگیرد و به نوعی برعکس حالت اول، نادیده گرفتن نشانه های نبودن و حضور کم رنگ طرف مقابل، چرا که آنقدرمی ترسد او برود که حتی با او در آن زمینه بحث هم نمی کند و… رفتار های اجتنابی دیگر.
مینا با انجام دادن مجموعه ای از رفتارهایی که برخاسته از ترسهایش است خود و رابطه اش را به اینجا می رساند. در جایی که مینا از فرودگاه برگشته و کامران را با خانم دیگری که گویا از سهام داران رستوران است دیده ، خطاب به گربه ای که گذاشته و رفته می گوید:
-آیا نباید آدمهای بد وارد زندگی ما شوند؟
یا می توانند وارد شوند اما ما می توانیم با دیدن نشانه ها به موقع آنها را از زندگیمان بیرون کنیم؟
-آیا مینا خیلی قبل تر از اینها متوجه نشده بود که فرد اول زندگی کامران نیست؟
-آیا نشانه های کم تعهدی قبل تر وجود نداشت؟
آیا مینا با بهانه تراشی ها و رفتارهای چسبنده مثل زنگ زدن های پشت هم به کامران، او را به عقب هل نداد؟
و آیا مینا خودش کامران را در زندگیش نگه نداشت؟
پاسخ به این سوالها و جواب متعارض با تصمیم مینا همان مفهومی است که دنبال توضیحش هستیم، اینکه چگونه ترسها و باورهای مرکزی ما، زندگی ما را کنترل می کنند.
متاسفانه روی دیگر سکه وابستگی، باور بی کفایتی و عدم عزت نفس است، در اصل در خیلی از افرادی که احساس وابستگی به شخصی می کنند می بینیم که فرد، باور دارد که انسان بی کفایتی است و خود به تنهایی نمی تواند از پس کارهای خود بر بیاید، و این موضوع به دلیل مهارهای سطح ناخودآگاه این افراد می باشد ،
نمونه این نوع از باور را در مینا در دندان پزشکی می بینیم، خصوصا آنجا که مینا پشت در دستشویی و به آرامی با کامرانی که قول داده بود بیاید اما نیامده گفتگو می کند و نگران هزینه درمان است، کامران به راحتی راه حلی پیدا می کند و می گوید از آنها یک شماره کارت بگیر، من پول را می ریزم اما دیالوگ مینا و کلماتی که به کار می برد نشان از باور بی کفایت بودن و ناتوان بودن مینا نسبت به خود است.
ناتوانی در تصمیم گیری و نداشتن مهارت حل مساله را در جاهای دیگری از این روایت در مورد مینا می بینیم. شاید برای بعضی افراد که این سطور را می خوانند و به شدت با مینا همدلی کرده و از شخصیت کامران متنفرند سوتفاهم شود که چرا از سو استفاده های کامران حرفی زده نمی شود. باید توجه داشت که این تحلیل رفتار در خصوص افراد وابسته و دارای کمبود عزت نفس است و تلاشی برای توجیه انواع کامران ها ندارد.
قطعا ما با این تحلیل می خواهیم به افراد کمک کنیم، در بازشناسی افکار و ترس هایشان و بهبود عملکردشان در زندگی مهارت پیدا کنند و این بستگی به این دارد که افراد چقدر برای خودشان، زندگیشان و آینده شان اهمیت قائل باشند.
خانه تحول TA با بیش از یک دهه تجربه، به شما کمک میکند با شناخت ساختار شخصیت، روابط خود را بهبود و شخصیتی سالم ، کاریزماتیک و موفق از خود بسازید. کلیه آموزشهای این سایت با تدریس دکتر لیلا امیری نسب مطابق با استاندارد انجمن بین المللی TA میباشد.