15 تفکر اشتباه که مانع حال خوب شما می شود را به راحتی بشناسید
1- ذهنخوانی (mind reading)
فکر می کنید، بدون شواهد کافی می دانید که دیگران به چه چیزی فکر می کنند. مثل :
”جواب سلامم را نداد، پس حتما از دست من ناراحت است.”
شما فرض را بر این می گذارید كه می دانید آدم ها چه فكر می كنند بی آن كه شواهد كافی در مورد افكارشان داشته باشید.
2-پیشگویی (furtune telling)
آینده را پیش گویی می كنید به اینصورت كه اوضاع بدتر خواهد شد یا خطری در پیش است.
پیش بینی می کنید که حوادث آینده، بد از آب در می آیند یا این که خطرات زیادی شما را تهدید می کند. مثل :
”در امتحان شکست می خورم”
”کاری گیر من نخواهد آمد”.
3- فاجعهسازی (catastrophizing)
معتقدید هر چه اتفاق افتاده یا خواهد افتاد به شدت افتضاح،دردناک ، ناخوشایند و غیر قابل تحمل است بطوری که شما نمی توانید آن را تحمل كنید.مثل :
”افتضاح می شود اگر در دانشگاه قبول نشوم”.
”زشت است که تا این سن نتوانستم ماشین و خانه بخرم”.
4-برچسب زدن (labling)
به خودتان یا دیگران، صفات کلی و منفی نسبت می دهید.مثل:
”کسی این کالا را نمی خرد”
“من آدم بی ارزشی هستم”
“او بی لیاقت است”.
5- نادیده گرفتن جنبههای مثبت (discounting positive)
مدعی هستید که کار های مثبت خودتان یا دیگران پیش پا افتاده و ناچیز هستند مثل:
”این کار از عهده همه بر می آید”
”قبول شدن در کنکور که کار مهمی نیست”.
”طراحی سایت را هر کسی می تواند انجام دهد”.
”همه مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد را به راحتی می گیرند”.
6- فیلتر منفی (negative filter)
تقریبا همیشه جنبه های منفی را می بینید و به جنبه های مثبت توجه نمی کنید.ذهن شما نکات منفی را بیشتر مورد توجه قرار میدهد. مثل:
”هیچ کس مرا دوست ندارد”
“من هیچ کاری از دستم برنمیاید”
“هیچکس مقاله من را نمی خواند”
7- تعمیم افراطی (overgeneralizing)
بر پایه یک حادثه، الگو های کلی و مشابه با آن حادثه را منفی استنباط می کنید. مثل:
”این اتفاق همیشه برای من روی می دهد”
”در همه کار ها شکست می خورم”
“هرگز کارم درست پیش نمی رود”
8-باید اندیشی (should)
به جای این که حوادث را بر پایه چیزی که هستند ارزیابی کنید ، بیشتر آن ها بر اساس چیزی که باید باشند، تفسیر می کنید. مثل :
”باید کارم را خوب انجام بدهم”
”باید در کنکور قبول شوم”.
”باید این هفته کتابم را به پایان ببرم”.
9- قضاوت گرایی (judgment focus)
به جای این که خودتان، دیگران و حوادث پیرامون را بپذیرید و درک کنید، اغلب آن ها را در قالب ارزیابی های سیاه و سفید می نگرید. دائم خودتان و دیگران را طبق یکسری معیار های دلبخواهی، ارزیابی می کنید و متوجه می شوید که خودتان و دیگران پایین تر از آن حدی هستید که باید باشید.مثل :
”در دوران دانشگاه خوب عمل نکردم”
”اگر تنیس بازی کنم، از پس آن بر نمی آیم”
”سارا چقدر موفق است، ولی من اصلا موفق نیستم”.
10- شخصیسازی (personalizing)
علت بروز حوادث منفی را به خودتان نسبت می دهید و سهم دیگران را در بروز مشکل نادیده می گیرید. مثل :
”ازدواجم بهم خورد، چون بیشتر من مقصر بودم”
“مادرم از شدت مریضی دوام نیاورد، چون خوب نتوانستم ازش پرستاری کنم “
“فرزندم به موفقیت نرسید چون من پول کافی برای فرستادن او به دانشگاه نداشتم “
11-سرزنش دیگران (blaming)
دیگران را علت مشکلات و احساسات منفی خود می دانید و از طرفی مسئولیت تغییر رفتارتان را نیز فراموش می کنید. مثل :
”دیگران باعث عصبانیت من می شوند”
”والدینم باعث و بانی همه مشکلات من هستند”.
12- مقایسههای نا عادلانه (unfair comparisons)
حوادث را طبق معیار های ناعادلانه تفسیر می کنید. خودتان را با کسانی مقایسه می کنید که از شما برترند و به این نتیجه می رسید که آدم حقیری هستید. مثل :
”او خیلی موفق تر از من است”
”شاگرد اول کلاس در امتحان خیلی بهتر از من عمل کرد”.
13-تاسفگرایی -ای کاش ها – (regret orientation)
به جای این که در حال حاضر به کاری فکر کنید که از دستتان بر می آید، بیشتر به این مسئله می اندیشید که ای کاش در گذشته بهتر عمل می کردید. مثل :
”اگر تلاش کرده بودم ، شغل بهتری پیدا می کردم”
”ای کاش این حرف را نمی زدم”.
14- چی میشد اگر (what if)
دائم از خودتان سوال می کنید چی می شود اگر چنین اتفاقی بیفتد و در آخر با هیچ جوابی راضی نمی شوید.مثل :
”چی میشد اگر زنگ میزد..”
یا “چی می شد اگر این حرف را نمیزدم”.
15- استدلال هیجانی (emotional reasoning)
از احساسات و هیجانات خود برای تفسیر واقعیت استفاده می کنید نه بصورت واقع بینانه . مثل :
”چون دلم شور میزند، پس اتفاق ناگواری می افتد.”
”چند شب هست که خواب بد می بینم، پس حتما اتفاق بدی می افتد.”
تمام 15 نکته ای که در بالا ذکر شد را یکبار مرور کنید و در مورد خودتان نمونه هایی را روی کاغذ بنویسید تا خودشناسی عمیق تری از خودتان پیدا کنید.
تنها راه رسیدن به زندگی ایدال، از مسیر خودآگاهی و خودشناسی می گذرد ، پس بهتر است تلاش کنیم آگاهی خود را افزایش داده تا عزت نفس بیشتری در بر خورد با اتفاقات و حوادث داشته باشیم.
افراد با هوش هیجانی بالا ، چرایی احوال و چرایی رفتار خود را بررسی می کنند و کنترل عمیقی بر افکار، احساس و رفتار خود دارند، لذا به راحتی قادرند حال خوبی برای خود ایجاد کنند .
بیشتر بخوانید :
8 روش کاربردی براي شفای کودک درون
قانون 10 به 90 استفان کاوی – روشی برای زندگی بهتر
۱۳ رفتاری که هرگز در افراد با اعتماد به نفس و عزت نفس نمیبینید
آموزش زندگی موفق با TA
لینک های آموزش رایگان تحلیل رفتار متقابلTA
محصولی متناسب با انتخاب شما یافت نشد.