حرفهای پشت سر – مجموعه داستان تو (14)
در یکی از کلاس های درس استاد، یکی از شاگردان با نگرانی رو به استاد کرد و با صدایی پر از خشم گفت، استاد شنیده اید که یکی از رقیبانتان پشت سر شما چقدر بدگویی کرده و شما را فردی دروغگو و دزد معرفی کرده! دیشب در یکی از پست هایی که بر علیه شما منتشر کرده بود، ده ها هزار کامنت دیدم و تلاش کردم تا جایی که می توانم به افراد بفهمانم که این طور نیست ولی قادر به مجاب کردن همه نبودم…
استاد در حالیکه با خونسردی به او نگاه می کرد لبخندی زد و گفت، اصلا نیازی نبود که وقت و انرژی خود را صرف مجاب کردن دیگران کنید، این کار استاد رقیب حتی به نفع من است ، او بدون اینکه خودش بداند من را به ده ها هزار نفر معرفی کرده و بدون اینکه پولی بابت تبلیغ بدهم در جهت شناخته شدن من به افرادی که من را نمی شناختند قدم برداشته است . به مرور زمان تعداد زیادی از این افراد جهت کنجکاوی به سمت من می آیند تا آموزشهای من را بررسی کنند و مطمئن هستم روزی همان افراد، در کنار شما روی این صندلی ها خواهند نشست و شاگرد این کلاس خواهند شد.
یادتان باشد هر وقت فردی مقابل شما قد علم کرد و روی دشمنی با شما اصرار ورزید، اصلاً مقابلش نایستید و به او اجازه دهید تا یکطرفه در میدان دشمنی یکه تازی کند. زمان که بگذرد سکوت باعث محبوب تر شدن شما و دشمنی او باعث شکست خودش می شود. مطمئن باشید او ناخواسته نام شما را در اذهان مردم زنده نگه می دارد. در این حالت همیشه به خود بگویید، قدرت من ازخداست و او هیچ تاثیری روی من ندارد. من سکوت می کنم و خدا همه چیز را به نفع من تغییر می دهد.
این یکی از بهترین درسهایی بود که از اقتدار سکوت و ضرب المثل عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد، از استادم آموختم.
نویسنده : لیلا امیری نسب
بیشتر بدانید :
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟نظری بدهید!