عشق به خود بدون قضاوت، مقایسه و ارزیابی چگونه است؟

شاید باورتان نشود ولی شما در طول شبانه روز بیشتر از اینکه دیگران را قضاوت کنید در حال قضاوت خودتان هستید. اینگونه قضاوت، کاملا ناخودآگاه صورت می گیرد و گاهی تا مرز انزجار از خود پیش می رود، انزجاری که نتیجه بایدها و نبایدهای من، برای رسیدن به تصویری از من ایده آل است. هرچقدر فاصله بین من با من ایده آل بیشتر باشد و هر چقدر پروسه تغییر جهت رسیدن به من ایده آل طولانی تر شود، انزجار از خود بیشتر می شود. در اینگونه مواقع فرد، خودش را قضاوت می کند، مقایسه می کند و در نهایت در دادگاه بیرحمانه درون، حکمی مبنی بر عدم شایستگی و لیاقت برای خودش صادر می کند که نتیجه آن احساس بد، انزجار، گناه و پوچی است. تمامی تمریناتی که در راستای مدیریت افکار، توسط مدرسان در حوزه خودشناسی به افراد داده می‌شود جهت تغییر  نگرش و باورهای محدود کننده است. و این تغییر بسته به فرد، از چند هفته تا چند ماه زمان می‌برد، به میزانی که افراد مقاومت کمتری در برابر ذهن ناخودآگاه دارند و می توانند ذهن تحلیلی خود را خاموش و در ناخودآگاه خود نفوذ کنند، به همان میزان پروسه تغییر و پارادایم تحول سریع‌تر اتفاق می‌افتد.

 

توانایی مشاهده بدون ارزیابی و قضاوت متعالی‌ترین نوع بینش است.

 

وقتی افراد با پیش‌نویس زندگی خود آشنا می‌شوند، شخصیت خود را واکاوی و به آگاهی از افکار و رفتار خود می‌رسند، به مرور شروع به ارزیابی و قضاوت خود می‌کنند.

چرا بعد از اینهمه سال خودشناسی نمی توانم تغییری مشهود در زندگیم ایجاد کنم؟

 چرا فلان جا فریاد کشیدم و نتوانستم خشمم را مدیریت کنم؟

چرا نمی‌توانم حسادتم را از بین ببرم؟

 چرا امروز غمگین هستم و افکار منفی تمام وجودم را فرا گرفته است؟

چرا بعد از این همه خودشناسی باز از عدم احساس لیاقت و شایستگی رنج می‌برم ؟

 

پاسخ در مشاهده گری نهفته است

 

خشم، ترس، حسادت، منیت، غرور، خودکم بینی، غم، اضطراب بخشی جدای ناپذیر از وجود ماست که تا آخرین لحظه حیات با تمام تمرینات خودشناسی باز با ما خواهد بود.اگر از خودتان انتظار دارید که تمام سیاهی‌ها از وجودتان پاک شود و به تکه‌ای نور مقدس تبدیل شوید باید بدانید از خودتان انتظار نابجایی دارید و هیچگاه این اتفاق نخواهد افتاد.

 

تنها راه تغییر و تحول مشاهده‌گری است بدون قضاوت و ارزیابی

 

وقتی به افکاری مثل خشم و ترس انرژی ندهید، با آنها نجنگید و نخواهید که به زور ایگو رو به پایین هل دهید و بدون انزجار از خود، تنها مشاهده‌گر باشید خواهید توانست تحول را در درون خود ایجاد کنید.

 

مشاهده گر باشم یعنی چه؟

 یعنی خودتان را با افکاری مثل افکار زیر قضاوت نکنید،

 

 امروز روز خوبی نبود، چون آدم معنوی نبودم!

 امروز رفتارم با فرزندم و همکارم درست نبود!

 امروز کارم رو خوب انجام ندادم!

 امروز در پاسخ به خواست پدر و مادرم نتوانستم فرزند خوبی  باشم و به آنها کمک کنم!

امروز در جلسه خوب صحبت نکردم، و خیلی تپق زدم!

امروز کج خلق و خسته بودم و نتوانستم انرژی خوبی داشته باشم !

 

ما در هر لحظه در حال قضاوت و ارزیابی خودمان با تصویر ایده آل خودمان هستیم.

تصویری که از خود ایده آلمان ساخته‌ایم تصویری بی‌نقص کامل و تکه نوری مقدس است که فقط باید خوبی کند، کامل باشد، مهربان باشد، بخشنده باشد، آرام باشد، خیرخواه باشد، پرانرژی باشد و…..

در واقع من در حال ارزیابی و قضاوت خودم به وسیله والد درونم هستم

این کار والد درون است که تو را بی‌نقص و عیب و کامل می‌خواهد در صورتی که این بدترین نوع ارزیابی است. خوددوستی و عزت نفس به معنای پذیرفتن خود، بدون ارزیابی مقایسه و قضاوت است.

 

عشق به خود به معنی نبود  قضاوت، مقایسه و ارزیابی است

 

 عاشق ویژگی‌های منفی خودت باش عاشق نیمه تاریک خودت باش. این بخشی از وجود توست که تنها با عشق درمان می شود و التیام می یابد. هیچ فردی روی کره زمین با حس گناه نتوانسته از غرور و منیت یا خشم خود رها شود .

 

وقتی اشک مادرت را درمی آوری، سر فرزندت فریاد می کشی، همسرت را کتک می زنی، اگر احساس گناه در تو به واسطه رفتار ناشایستت بیدار شود این احساس بد به احساس بد قبلی اضافه می شود ، و در نهایت انباری از باروت تنفر را در وجودت شعله ور می کند. هیچ انسانی با وجود انزجار و گناه در زندگی به رستگاری نرسیده و بر خلاف آموزه های دینی که تلاش می کنند افراد را به واسطه احساس گناه تادیب و سر به راه کنند این اتفاق هرگز نخواهد افتاد و به میزانی که فرد احساس گناه می کند کارهای بد و بدتری خواهد کرد. تنها راه درمان و شفا در عشق نهفته است.

گاهی از من سوال می‌شود اگر عاشق ویژگیهای منفی خودم باشم به مرور آدم بد و بدتری می شوم و این خیلی بد است.ولی از نگاه تحلیل رفتار اینگونه نیست. در واقع قرار نیست شما با عشق ورزیدن به خود آن ویژگی منفی را پرورش دهی بلکه قرار است که از آن گذر کنی. تصور کن پارتنرت که عاشقش هستی ، با رفتارش تو را آزرده کند، وقتی پای عشق در میان باشد به راحتی از آن رفتار خواهی گذشت و آن را فراموش خواهی کرد. تو به طور مداوم به آن رفتار آزاردهنده فکر نمی‌کنی تحلیل نمی‌کنی ارزیابی نمی‌کنی قضاوت نمی‌کنی فقط لحظه ای آن را مشاهده و از آنجایی که پارتنرت را بسیار دوست داری آن موضوع را سریعا فراموش می کنی، و بیشتر عشق و نکات مثبت طرف مقابل در ذهنت تداعی می شود. در مورد افکار و رفتار خودت هم باید اینگونه مهربانانه و با عشق به خودت بنگری…

 به جای تمرکز بر رفتار و افکار منفی که امروز داشتی تمرکزت را بر بعد مثبت وجودت قرار بده. به ویژگی های مثبت خودت فکر کن و آنرا در ذهنت پرورش بده.

 

 وقتی حسادت می‌کنید و وجودتان از انزجار پر می‌شود یک لحظه بایستید و مشاهده گر باشید

این منم که از بیرون من درونم را مشاهده می‌کنم، منی که حسادت می‌کند…منی که به خاطر حسادت از خشم و احساس بد پر شده، بیقرار است … من (نفس ) تقصیری ندارد آنقدر در کودکی در روند پیش نویس زندگی مقایسه شده که اکنون حسادت بخشی از ساختارش شده است . در این گونه مواقع تلاش بیش از حد برای حسود نبودن هم نوعی هرز انرژی می‌باشد تنها کاری که فرد باید انجام بدهد مشاهده‌گری است. 

در اینگونه مواقع آگاهانه کانون توجه ات را از آنچه باعث آزارت شده برمی داری و برخواسته ات قرار می دهی. افراد بزرگ از احساس اکنون و اینجا بزرگترند، یعنی می توانند با احساس خواسته شان در آینده هماهنگ شوند. لذا از این لحظه حسادت گذر می کنند چون می دانند در آینده  احساس حسادت جایی ندارد.

 

به طور مثال فرض کنید امروز نسبت به همکارتان به شدت منزجر بودید، افکاری از این جنس که او زیرآب تان را پیش رییس می زند، اهل خود شیرینی است و … ذهن تان را مسموم کرده و حتی وقتی به خانه برمی گردید نمی توانید از این افکار منفی خلاص شوید. اول از همه خودتان را به خاطر این حد از انزجار قضاوت نکنید، کافی است به مراقبه بنشینید و تصویری از آینده ایده ال تان را تجسم کنید، احساس تان را به لحظه مورد نظر ببرید ، از لحظه اکنون بزرگتر شوید و تمام توجه و تمرکزتان را به لحظه مورد نظر معطوف کنید.

 مشاهده یک دانه است ولی بعد از یک دوره طولانی ممارست، رشد و انتظار در پیش است . با مراقبه دانه می‌کارید، با مداومت دانه رشد می‌کند به مرور تبدیل به گیاهی زیبا می‌شود

 کاشتن دانه کاری ندارد بسیار ساده است اما نگهداری از گیاه برای گل دادن چیزی است که نیاز به صبوری و مداومت دارد

 آیا می‌توانید مجبورش کنید که سریعتر گل بدهد؟

 آیا می‌توانید مجبورش کنید علف‌های هرز اطرافش رشد نکند؟

 اگر علف‌های هرز را با عشق هرس کنید،به موقع به گیاه آب، کود بدهید واجازه دهید نور مناسب را دریافت کند،  به مرور زمان گیاه رشد می‌کند و روزی که انتظارش را ندارید به صورت غیر منتظره شاهد گل دادن گیاه خواهید بود.

 

به شما پیشنهاد می شود کتاب تغییر شخصیت من  را مطالعه کنید. همچنین پکیج از عزت نفس تا ارتباط موثر را تهیه تا به صلح درونی با خود و دیگران دست یابید.

سایر مقالات را در لینک زیر بخوانید:

 

لینک صدها مقاله و داستان 

 

 

 

 

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *