چرخه افکار، رفتار، احساس، چگونه تقدیر شما را رقم می زند؟
به این سئوال فکر کنید :
آیا این ایده را باور دارید که طرز فکرتان روی زندگیتان تاثیر مستقیم دارد و افکار شما واقعیت زندگی شما را می سازد؟
خیلی از افراد به صورت نمادین این موضوع را باور دارند ولیکن به راحتی اجازه می دهند افکار منفی در ذهنشان ورود نمایند و ذهن آنها مثل شهری بی درو پیکر است که هر فکری به خودش اجازه ورود و خروج می دهد.
در شهر ذهن، روزانه 60.000 تا 70.000 فکر وارد و خارج می شود اگر کنترل و مدیریت درستی بر ورود و خروج آنها نداشته باشید عملا هنوز به این اصل اساسی باور ندارید که افکارتان زندگیتان را رقم می زند.
اگر بدانید افکار شما، زندگی شما را می سازد حتی برای یک لحظه هم دروازه ذهن را بدون سرباز نخواهید گذاشت.
اگر بدانید افکار شما، محیط پیرامون شما را می سازد و افراد مختلف را به زندگیتان فراخوانی می کند، عملا حتی برای یک لحظه هم در کنترل افکار خود تعلل نخواهید کرد.
چرخه افکار ، احساس ، رفتار
هر روز 60.000 تا 70.000 فکر از ذهن شما می گذرد که تقریبا 90٪ این افکار همان افکار دیروز و روزهای گذشته هستند. یعنی افراد بنابر پیش نویس زندگی (لایف اسکریپت ) افکار ، احساسات و رفتارهای مشابه که مربوط به واقعیت شخصی و شخصیت آنها می باشد را تکرار می کنند و در تمام طول عمر نتایج یکسان را برای خود رقم می زنند .
افکار یکسان منجر به انتخاب های یکسان می شوند
انتخاب های یکسان منجر به رفتارهای یکسان می شوند
رفتارهای یکسان منجر به تجربیات یکسان می شوند
تجربیات یکسان منجر به احساسات یکسان می شوند
و در نهایت احساسات یکسان منجر به همان افکار یکسان می شوند
چرخه فوق از افکار آغاز می شود و از آنجایی که غالب افکار روزانه ما همان افکار دیروز هستند. لذا در نهایت همان احساسات را بازآفرینی می کنیم. احساساتی مثل احساس گناه ، خشم ، احساس عدم امنیت و ترس، احساس حقارت، خودکم بینی ، قضاوت و …. در درون افراد بازآفرینی می شود و در نهایت رفتارهای گذشته تکرار می شود. این چرخه افکار ، احساس ، رفتار در تمام طول روز تکرار می شود و تعجبی ندارد که وقتی غالب فرکانس های شما در طول روز همان فرکانس های دیروز هستند در واقع همان نتایج گذشته را در زندگی خود رقم خواهید زد و هیچ تغییر قابل توجهی در زندگیتان رخ نخواهد داد.
مرگ من قدیمی و تولد من جدید!
بین من قدیمی و من جدید یک خلا وجود دارد، شما باید بتوانید این خلا را پر کنید تا سلولهای من قدیمی بمیرد و سلولهای من جدید شروع به رشد کند. این خلا سرشار از غرزدن های همیشگی ، بهانه آوردن ،کم آوردن و تسلیم شدن می باشد به محض اینکه این خلا را با تمام وجود از احساس شادی و شعف پر می کنید در واقع جریان ارتعاشی من قدیمی قطع می شود و سلولهای آن در اثر عدم تغذیه شروع به از بین رفتن و مردن می کنند، اگر این فرایند را ادامه دهید و تنها به سلولهای من جدید در بدنتان غذا بخورانید روند تشکیل نورون های مغزی جدید را آغاز کرده اید، اگر این فرایند تغذیه من جدید را 4.5 روز (4 تا 5 روز ) ادامه دهید در واقع فرایند تکامل را آغاز کرده اید.
چگونه باید تغییر کرد و تقدیر جدیدی را رقم زد ؟
پس از اینکه 4.5 روز نورون های جدید را در مغزتان سیم کشی کردید حالا نیاز دارید تا این مسیر های سیناپسی را حفظ کنید تا رویدادهای های شگفت انگیز و معجزه آسا در زندگیتان شروع به رخ دادن نمایند. اگر این فرایند را قطع کنید، طی یک روز تا یک هفته این مسیرهای سیم کشی شده شروع به از بین رفتن می کند و شما دوباره به من قدیمی خود برمی گردید لذا فرایند تغییر به حالت اول برمی گردد و دوباره در حالت پیش نویسی زندگی خود قرار خواهید گرفت.
برای خروج از پیش نویس زندگی چه کار باید کرد؟
چگونه باید تغییر کنیم ؟
چرا فرایند تغییر اینقدر سخت و زمانبر است ؟
برای تغییر باید از محیط پیرامون خود بزرگتر باشید، و از شرایط زندگی خود بزرگتر شوید ، تمام افراد بزرگ تاریخ که دست به تغییرات بزرگ زده اند این را می دانستند و در تمام طول مسیر رسیدن به رویاها و اهدافشان، با وجود شرایط سخت و بحران های موجود، در حالت من جدید زندگی می کردند و در ذهنشان آن رویا و آرمان زنده بود، در واقع مغز خود را طوری برنامه ریزی می کردند که انگار آن تجربه هم اکنون و پیشاپیش رخ داده است و با تمام وجود افکار، احساس و رفتارشان را در حالت وجودی آینده قرار می دادند.
آیا می توانید آینده ای را تصور و باور کنید که هنوز نتوانستید با حواستان آن را تجربه کنید ؟
آیا می توانید مزه آینده ای که دوست دارید را به بدنتان بچشانید؟
وقتی شما نیت واضحی برای خود دارید باید احساس متعالی مربوط به آن نیت و هدف را در خود ایجاد کنید تا زمانی که از نظر احساسی در فرکانس آن نیت قرار نگیرید قادر به خلق و آفرینش آن رویداد نخواهید بود .
شما باید عاشق بالقوگی امکانی شوید که هم اکنون در میدان کوانتوم وجود دارد.
آرزو و رویای شما هم اکنون در میدان امکان و دنیای فیزیک کوانتومی وجود دارد ،شما در مرحله درخواست ، نیت خود را به جهان اعلام می کنید ولی تا زمانی که از نظر احساسی در بدنتان حس مربوط به آن رویداد را ایجاد نکنید عملا هیچ اقدام خاصی برای آفرینش آن رویداد انجام نداده اید.
ذهن شما باید باور کند که آن تجربه مربوط به آینده، در زمان حال رخ داده است و این تنها با انتقال احساس شور، شوق، شادی و شعف مربوط به دریافت آن رویداد امکان پذیر است. وقتی شما در بدنتان این احساس را ایجاد می کنید بدن شروع به ترشح هورمون هایی می کند که این هورمون ها سیگنال هایی را به مغز می فرستد، در درون مغز نورون های جدید روشن می شود و هر چقدر این احساس پایدار تر باشد نورون های بیشتری در مغز شلیک و روشن می شود. وقتی همزمان این نورون ها شروع به فعالیت می کنند مسیرهای جدیدی در مغز سیم کشی می شود که حامل آن رویداد در دنیای بیرون می باشد.
شما نمی توانید زمان و چگونگی آن رویداد را پیش بینی کنید و نباید دنیای شناخته ها را بر ناشناخته ها تحمیل کنید و به زور و اجبار رخ دادن آن را پیش بینی نمایید و یا تلاش کنید زودتر آن را در دنیای بیرون محقق کنید بلکه تنها کاری که لازم است شما انجام دهید یک فرایند درونی و حفظ شرایط ایجاد شده برای من جدید است .
علم اپی ژنتیک هم این موضوع را ثابت کرده است. پس خیالتان راحت!، در درون مشغول تغییر شوید. رویداد مورد نظرتان در بیرون راهی برای وقوع به سوی شما پیدا خواهد کرد و طوری به سوی شما می آید که اصلا انتظارش را نداشید و شما را غافلگیر خواهد کرد و در نهایت برای شما شکی باقی نمی گذارد که این رخداد از یک هماهنگی در میدان امکان صورت گرفته و کاملا تحت عوامل ماورالطبیعه به صورت معجزه و رویدادی شگفت انگیز در زندگیتان رخ خواهد داد.
بیشتر بدانید :
چگونه ذهن ناخودآگاه خود را در راستای رسیدن به اهدافمان تغییر دهیم ؟
اگر می خواهید با پیش نویس زندگی بیشتر آشنا شوید و ساختار شخصیت خود را در دوران کودکی بیشتر بشناسید پیشنهاد ما این است که دوره آموزشی جامع تحلیل رفتار متقابل TA که طبق استاندارد انجمن بین المللی ITAA تهیه شده را خریداری فرمایید. همچنین دوره اعتماد به نفس و عزت نفس به روشTA شما را با 4 وضعیت زندگی در پیش نویس زندگی آشنا خواهد کرد
مقاله بسیار مفیدی بود از شما سپاسگزارم