ساختار شخصیت- سه حالت شخصیتی (والد -بالغ -کودک ) درTA

آیا می دانید تحلیل ساختار شخصیت چیست؟!

به نظر شما  هر یک از ما چند حالت شخصیتی  داریم؟!

آیا شما نیز متوجه رفتارهای چندگانه خود شده‌اید؟

آیا تا به حال احساس کرده‌اید رفتارتان در لحظه‌ای دگرگون می‌شود و ناگهان از رفتاری والدین مآبانه، رفتاری کودکانه از خود بروز می‌دهید؟

برای درک  سه حالت شخصیتی والد، بالغ و کودک به مثال زیر توجه کنید

 

اگر به  فردی که در حال دیدن مسابقه فوتبال است نگاه کنیم؛ متوجه می شویم زمانی که تیم مورد علاقه او به پیروزی دست می یابد ؛ هیجان زده فریاد می کشد و بدون توجه به موقعیت اجتماعی و زمان و مکان به هیجان می آید. او کاملا مانند یک کودک ؛ احساسات و رفتارهای هیجان انگیز خود را نشان می دهد که آن را در تحلیل رفتار حالت شخصیتی  «من کودک» می نامیم.

 

هنگامی که بازیکن تیم مورد علاقه او با حرکتی اشتباه باعث شکست تیم خود و پیروزی تیم متقابل می شود؛ او با مشت های گره کرده به انتقاد؛ اعتراض و سرزنش بر می خیزد؛ در تحلیل رفتار به چنین حالتی  « والد » گفته می شود.

 

زمانی که با ارزیابی منطقی، عملکرد و نحوه ارتباط گروهی بازیکنان و چیدمان تیم ها را تحلیل می کند؛ حالت شخصیتی « من بالغ » نامیده می شود.

 

هنگامی که فرد خیلی منطقی باخت تیم خود را می پذیرد و آن را به واسطه بازی ضعیف تیم خود می داند، “من بالغ” شخصیت او فعال است. من بالغ حالتی است که در آن فرد در آگاهی خود تصمیم می گیرد و به دور از احساسات زودگذر و یا خشم و نفرت رخ می دهد. حالتی که در آن مغز کاملا هوشیار است و با در نظر گرفتن منطق نتیجه ای را رقم می زند. 

 

دکتر اریک برن بنیانگذار تحلیل رفتار متقابل از همان اوایل مطالعاتش متوجه تغییرات مداوم رفتار می‌شود. تغییراتی که از یک حالت به حالت دیگر در اشخاص صورت می‌گیرد، از طریق تغییر در طرز رفتار، صورت ظاهر، کلمات و اشارات شخص نمایان می‌شود.

والد ، بالغ ،کودک

 

تجارب و مطالعات تایید می‌کند که حالت والد و کودک – مانند نوارهایی ضبط شده در مغز ما از تجربیات واقعی دوران کودکی می باشد. این نوارها شامل رویدادهای خارجی (اصل وقایع گذشته) و رویدادهای داخلی (احساسات ما) هستند. این نوارها، در حقیقت در پنج سال اول زندگی ما ضبط و ثبت می‌شوند. جنبه سوم که ماهیتی کمی متفاوت از دو جنبه دیگر دارد را اریک برن با نام بالغ معرفی می‌کند.

کار بالغ چیست؟

 

«بالغ» اصولاً کارش این است که اطلاعات ، باورها و ارزشها را بازبینی می کند ، هنگامی که افراد قادر باشند به صورت منطقی رفتارهای خود را کنترل کنند و آن‌ها را بروز دهند، در حالت شخصیتی بالغ‌ قرار می‌گیرند و در شرایط مختلف قادر به گرفتن بهترین تصمیم‌ها و حل مشکلات هستند.این جنبه با «والد» فرق دارد، از این جهت که «والد» به طور تقلیدگونه ای قضاوت کننده است. «والد» عملا از مایه ها و معیارهایی که در گذشته شکل گرفته، عمل می‌کند. «بالغ» با «کودک» نیز فرق دارد بدین‌گونه که «کودک» ناگهانی و بی دلیل و برهان عمل می‌کند، و اصولا تابع احساسات است.

در این ویدئو (فیلم آتش بس) ، والد و کودک درون  محمد رضا گلزار طبق نظریه TA تحلیل شده است.

توضیحات مربوط به کودک لجباز و والد پرخاشگر را در لینک زیر بخوانید :

بررسی وجه شخصیت والد پرخاشگر و کودک درون لجباز -تحلیل رفتار متقابل TA

 

لازم به ذکر است ما نمی‌توانیم احساسات و اطلاعات ضبط شده را پاک کنیم، ولی می‌توانیم، اگر خواستیم، کلید را بزنیم و آنها را موقتاً متوقف کنیم!

 

شرایط بحرانی 

 

دختر جوان با رنگ زرد به خانه آمد و رو به پدر و مادرش گفت (من آبستنم )

آبستنی خارج از حیطه ازدواج !!!

در بیشتر مواقع جنبه شخصیت (والد) در پدر و مادر با سرکوفت و گاهی با ضرب و شتم صعود می کند و نه تنها مشکل را حل نمی کند بلکه به مراتب کار را بدتر میکند،
گاهی جنبه (کودک ) درون مادر با ترس به گریه می افتد و غمگین می شود (یک بدبختی دیگر !)

وگاهی حالت احتضار و قربانی شدن معصومانه پیدا می کند (چطور توانستی این کار را با ما بکنی دختر !)

بر اثر اعلام چنین خبری پدر و مادر چه می توانند بکنند ؟ شرم و ننگی را که به خانواده تحمیل شده و تصمیم گیری برای از بین بردن بچه ای که شاید قابل سقط نباشد!

اگر فقط (والد ) و(کودک ) درون آنها بایستند و دستها را به هم بمالند ، می توان گفت بالغ شخصیت رفته غاز بچراند ،
بالغ می تواند تصمیم بگیرد که در این وضعیت بحرانی چه جوابی سازنده و چه راه حلی صحیح می باشد!

در شرایط بحرانی زندگی ، کدام جنبه شخصیت شما تصمیم گیری می کند ؟ والد؟ کودک؟ یا بالغ !

وقتی بحرانی اتفاق می افتد و به زعم والدین آبرویی ریخته می شود ،نیاز است تا شناخت بیشتری از مسائل و بحرانهای مربوطه صورت پذیرد ، شاید بتوان با بالغ شخصیت تصمیم بهتر اتخاذ کرد و از هر کاهی ، کوه نساخت !

شناخت حقیقی از شخصیت سه‌گانه‌مان یا همان «والد، بالغ، کودک» می‌تواند به ما شناخت عمیق‌تری از خودمان بدهد. همچنین در بسیاری از روابط به کمک ما خواهد آمد. زیرا دلیل بسیاری از واکنش‌های آنی خود را درمی‌یابیم، واکنش‌هایی که برخواسته از «کودک» یا «والد» ما هستند.

در این ویدئو به ساختار شخصیت ” دیوید “کاملا دقت کنید :

 

دانلود ویدئو از آپارات

یکی از وظایف مهم «بالغ» آن است که  پیام های سرزنش کننده «والد» را بررسی‌کند و دیگر اینکه احساسات  «کودک» را هم وارسی کند. و تصمیم بگیرد که آیا آن احساس‌ها امروز مناسب‌اند یا به زندگی او لطمه وارد می کند ، در ویدئو بالا ، دیوید در جدال بین والد پرخاشگر و کودک طغیانگر، بالاخره احساسات کودک درونش غالب می شود و وارد ارتباطی ناسالم می شود.

 

هدف، کنار گذاردن یا حذف «والد» و «کودک» نیست، بلکه آزاد بودن برای بررسی اطلاعات آنهاست. «بالغ» حتی ممکن است در سنین پایین نیز اقدام به بررسی و امتحان کردن اطلاعات «والد» بکند. و از اینجاست که ساخت شخصیت‌ها قوام می‌گیرد.

 

اگر دستورات پدر و مادر همیشه براساس حقیقت و واقعیت باشد بچه نیز توسط «بالغ» خود به تدریج دارای مناعت‌طبع می‌شود و حس کامل بودن خواهد کرد. آنچه او محک زده و قبول کرده همیشه برایش معتبر خواهد ماند. اطلاعاتی که او از طریق امتحان و تجربه کسب‌کرده تبدیل به چیزهایی «دائمی» می‌شود که او می‌تواند همیشه به آنها اعتماد داشته‌باشد. آنچه او استنباط می‌کند و می‌فهمد به‌کمک آنچه به او یاد داده بودند تقویت و تثبیت می‌شود.

 

در ویدئو زیر توضیحات کاملی در خصوص سه وجه شخصیت (والد -بالغ- کودک ) ارائه شده است

دانلود ویدئو از آپارات

والد

«والد»  شامل انبوه بسیار عظیمی از سوابق رویدادهای خارجی در مغز است. این سوابق بدون سوال و حتی به زور، تقریباً در پنج سال اول زندگی فرد دریافت می‌شوند. دوره‌ای پیش از آنکه «تولد اجتماعی» فرد اتفاق بیفتد. (تولد اجتماعی با خروج کودک از خانه و ورود به دنیای اجتماعی چون مدرسه رخ می‌دهد.) آنچه در «والد» ضبط می‌شود، حاصل تمام ملاحظات والدین یا کسانی است که جانشین این نقش در زندگی هر کودک هستند. برای هر فرد جنبه «والد» کاملاً منحصربفرد است. زیرا نوارهای ضبط شده او از تجارب اولیه زندگی‌اش با کسانیکه نقش والدین و یا جانشین روانی او را داشته اند، یگانه است.

بیشتر اطلاعات والد در زندگی روزمره به صورت «چطور باید» ظاهر می‌شود. چطور باید ناخن گرفت. چطور باید رختخواب را مرتب کرد. چطور باید سوپ خورد. چطور باید تشکر کرد و غیره. کلمات دیگری که احتمالاً به دنبالشان کُدهای ضبط شده از والد می‌آیند عبارتند از: «هرگز»، «هیچوقت»، «همیشه» و «یادت باشد».

حالت والد ما از تعداد قابل توجهی از تکرارها و بازنواخت‌های ضبط شده‌ی پنهان و آشکار تشکیل می‌شود. حالت والد عموماً با اصطلاحات و نگرش‌هایی که با “چرا!!!”، “تحت هیچ شرایطی”، و “هیچ وقت یادت نره”، “دروغ نگو، تقلب نکن، دزدی نکن!” و … شروع می‌شود، (به طور کلی، هر آنچه که جنبه دستوری و امر و نهی دارد).

بجز پدر و مادر اصلی، منابع دیگری نیز برای کسب اطلاعات «والد» وجود دارند. بچه‌ای که ساعات متمادی جلوی تلویزیون می‌نشیند، هر آنچه می‌بیند یا می‌شنود را ضبط می‌کند. برنامه‌هایی که می‌بیند القا کننده «مفهوم یاد داده شده زندگی» می‌شوند. اگر محتوای برنامه‌ها بیشتر خشونت باشد، همین در والد او ضبط می‌شود. کودک نتیجه می‌گیرد: «همین طور است. زندگی همین است.» چنین کودکی در آینده، استعداد بیشتری دارد تا بخواهد با خشونت مسائلش را حل و فصل کند.

کودک

همزمان با ضبط اطلاعات رویدادهای خارجی در آنچه که ما آن را «والد» نامیدیم، ضبط دیگری نیز صورت می‌گیرد و آن ضبط رویدادهای «درونی» یا به عبارت دیگر، پاسخ یا عکس‌العمل انسان کوچک (یا احساس او) نسبت به آن چیزهایی است که می‌بیند و می‌شنود.

همین واحد از مجموعه اطلاعات «دیدن، شنیدن، احساس کردن و فهمیدن» است که ما آن را به عنوان جنبه «کودک» تعریف می‌کنیم. از آنجا که انسان کوچک در دوره بحرانی زندگی اولیه خود فاقد قاعده بیان است، بنابراین بیشتر عکس‌العمل‌های او به صورت «احساس» ضبط می‌شود.

بالغ

در درون هر کس نیرویی نهفته است که می توان  از آن به عنوان عقل، منطق و مصلحت برای برخورد با واقعیت ها نام برد، به این جنبه از شخصیت « بالغ » گفته می شود که ارتباطی به سن و میزان تحصیلات ندارد و شامل توجه به واقعیت موجود و جمع آوری اطلاعات، بررسی و نتیجه گیری منطقی می شود.

«بالغ»، در سال‌های اولیه زندگی بسیار شکننده و آزمایشی است، و به آسانی مغلوب فرمان‌های «والد»، یا اسیر ترس‌های «کودک» می‌شود. مادر درباره لیوان پایه بلند کریستال به بچه می‌گوید: «نه! نه! به آن دست نزن!» بچه احتمالاً دستش را پس می‌کشد و احیاناً گریه می‌کند. اما در اولین فرصت او به هر حال به آن شیء دست می‌زند تا ببیند موضوع از چه قرار است.

از حدود ده ماهگی به بعد، پدیده شگفت‌انگیزی در کودک به کار می‌پردازد. تا آن تاریخ زندگی نوزاد جز کارهای عاجزانه، غریزی، بی‌فکر و بی‌تفکر چیزی نیست. در او «کودک» و «والد» هست، اما آنچه در او نیست توانایی آن است که خودش کاری بکند و حرکات خود را از روی فکر انتخاب کند یا بتواند اطرافیان محیط خود را بسنجد. او هیچگونه قدرت حرکت برای کشف و رویارویی با زندگی را نداشته. تا کنون فقط به سادگی آنچه را که پیش آمده قبول کرده است.

کودک در ده ماهگی ناگهان متوجه می‌شود که می‌تواند کارهایی را با آگاهی و فکر خودش انجام دهد. این حالت خود-واقع‌بینی، شروع جنبه «بالغ» شخصیت است.

 

بیشتر بدانید :

 

آموزش تحلیل رفتار متقابل TA با تحلیل برشی از فیلم و سریال

دوره جامع تحلیل رفتار متقابل در 17 جلسه به شما کمک می کند تا با ساختار شخصیت خود به خوبی آشنا شوید و ارتباطات خود را با دیگران بهبود بخشید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *