اعتماد به خود – مجموعه داستان تو (15)
از اینکه سالها برای تغییر زندگیش تلاش کرده و به نتیجه دلخواه نرسیده دلخور بود و این عدم کسب دستاورد او را مایوس و افسرده کرده بود، از او پرسیدم برای رسیدن به خواسته هایت چه اقداماتی انجام داده ای ؟ گفت خیلی تلاش می کنم ولی وقتی نتیجه دلخواه را نمی گیرم دلسرد می شوم و آن را رها می کنم .
بیشتر که با او صحبت کردم متوجه شدم دلسردی و عدم پشتکار، دلیل اصلی نرسیدن به خواسته هایش می باشد، وقتی شما یک رژیم غذایی برای خود تعیین می کنید ولی بعد از شش ماه آن را رها می کنید در واقع به جهان اعلام می کنید که من آدم قابل اعتمادی نیستم، وقتی با شوق و ذوق در یک باشگاه ورزشی ثبت نام می کنید ولی بعد از فروکش کردن هیجانتان آن را رها می کنید به جهان اعلام می کنید من لایق و قابل اعتماد نیستم. وقتی از رابطه ای سمی خارج می شوید ولی باز از روی تنهایی بعد از چند ماه به آن رابطه برمیگردید به جهان اعلام می کنید من لایق نیستم .
وقتی خودت به خودت اعتماد نداری چطور جهان می تواند به تو اعتماد کند. جهان از جنس چیزی که هستی به تو می بخشد نه چیزی که میخواهی .
چیزی که برای رسیدن به آن دعا می کنیم با چیزی که برای رسیدن به آن پایبند هستیم فرق دارد، به حرفی که می زنید پایبند باشید اجازه دهید حرف تان با ارزش ترین سرمایه شما باشد به کلامتان به چشم جواهر نگاه کنید و به خودتان و جهان نشان دهید که می شود روی شما حساب کرد.
نویسنده : لیلا امیری نسب
سایر مقالات را در لینک زیر بخوانید :
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟نظری بدهید!